عباداتعبادات مالیکفاراتکفارات روزه

احکام تفصیلی کفارات – مطابق با فتاوی حضرت آیت الله العظمی سیستانی [کفارات]

“احکام کفارات”

مطابق با فتاوی حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدّ ظله العالی)

اقسام کفّارات روزه

مسأله 1:

کفّارات مربوط به روزه ماه مبارک رمضان را می­توان به پنج دسته تقسیم نمود:

  1. فدیه روزانه:کفّاره­ای است که اختصاص به چهار گروه دارد که اسامی چهار گروه مذکور در فصل شرایط وجوب روزه گذشت و تفصیل احکام آن در فصل کسانی که روزه بر آنها واجب نیست، خواهد آمد.
  2. فدیه سالانه:کفّاره­ای است که اختصاص به فردی دارد که در ماه مبارک رمضان بیمار بوده و به واسطه بیماری، نتواسته روزه بگیرد و بیماری مذکور تا ماه رمضان سال آینده ادامه داشته است. در این صورت، قضای روزه­های سال گذشته بر او لازم نیست و باید یک مدّ طعام به ازای هر روز که روزه نگرفته بپردازد و این کفّاره را فدیه سالانه نیز می­نامند و تفصیل احکام آن خواهد آمد.
  3. کفّاره تأخیر:این کفّاره اختصاص به فردی دارد که روزه قضای ماه رمضان خویش را تا ماه رمضان سال آینده به جا نیاورده است و تفصیل احکام آن خواهد آمد.
  4. کفّاره افطار عمدی در ماه مبارک رمضان:این کفّاره، اختصاص به فردی دارد که عمداً روزه خود را باطل نموده است که احکام آن خواهد آمد.
  5. کفاره افطار عمدی روزه قضای ماه رمضان بعد از اذان ظهر:این کفّاره، اختصاص به فردی دارد که عمداً روزه قضای خود را بعد از زوال باطل نموده است که احکام آن خواهد آمد.

 

كسانی كه روزه بر آنان واجب نيست و احكام فديه روزانه مربوط به آنان

مسأله 2:

چهار گروه به تفصیلی که در این فصل ذکر می‌شود، روزه گرفتن واجب نیست و در بعضی از موارد آن، باید کفّاره (فدیه روزانه) پرداخت نمایند:

الف. پیر مرد و پیر زنی که روزه گرفتن به واسطه پیری، برای آنان ممکن نیست یا مشقّت دارد.

ب. کسی که به بیماری عطش (مرض استسقاء [2]) مبتلا است یعنی اینكه زياد تشنه می‏شود و نمی‏تواند تشنگی را تحمّل كند يا برای او مشقّت دارد.

ج. زن حامله­ای که به واسطه حمل، روزه گرفتن برای خودش یا بچه­اش ضرر دارد.

د. زن شیردهی که به واسطه شیر دادن،روزه گرفتن برای خودش یا نوزاد شیرخوار ضرر دارد.

مسأله 3:

پیر مرد یا پیر زنی که به واسطه پيری نمی‏تواند روزه بگيرد يا روزه گرفتن برای او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نيست ولی در صورت دوم (حالت مشقّت)، بايد برای هر روز يك مُدّ طعام (تقریباً 750 گرم) گندم يا جو يا نان و مانند اينها به فقير بدهد كه آن را فديه می‌نامند و در اين مورد و مواردی كه در مسائل بعد می‌آيد، سير كردن فقير كافی نيست و لازم است یک مدّ طعام را به فقیر تملیک نماید.

مسأله 4:

كسی كه به واسطه پيری روزه نگرفته، چنانچه بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد، احتياط مستحب آن است كه قضای روزه‏هايی را كه نگرفته است به جا آورد.

مسأله 5:

اگر انسان مبتلا به بیماری است كه زياد تشنه می‏شود و نمی‏تواند تشنگی را تحمّل كند يا برای او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نيست ولی در صورت دوم (حالت مشقّت)، بايد برای هر روز يك مُدّ طعام به فقير بدهد و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، واجب نيست قضاء نمايد.

مسأله 6:

زنی كه وقت زایمان او نزديك است و روزه برای خودش يا بچه­اش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست بلکه جایز نمی­باشد و بايد برای هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت، روزه‏هايی را كه نگرفته بايد بعداً قضاء نمايد و قضاء روزه به واسطه حاملگی از او ساقط نمی­شود.

شایان ذکر است، اين حكم (اعطاء مدّ) اختصاص به زن حامله­ای دارد كه وقت زایمان او نزديك است مثل اينكه وارد ماه نهم حاملگی شده است و شامل زن حامله­ای كه زمان زایمان او نزديك نيست، نمی­شود.

مسأله 7:

زنی كه بچّه شير می‏دهد و شير او كم است، چه مادر بچّه يا دايه او باشد، يا بی­اجرت شير دهد، چنانچه روزه برای خودش يا بچّه‏ای كه شير می‏دهد ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست بلکه جایز نمی­باشد و بايد برای هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت، روزه‏هايی را كه نگرفته بايد بعداً قضاء نمايد و  قضاء روزه به واسطه شیر دادن از او ساقط نمی­شود.

شایان ذکر است، بنابر احتياط واجب، اين حكم اختصاص به موردی دارد كه شير دادن بچه منحصر به همین راه باشد و امّا اگر راه ديگری برای شير دادن بچه باشد مثلاً چند زن در شير دادن او شركت كنند، يا بتواند از شيرهای جایگزین مثل شیر خشک، كمك بگيرد، ثبوت اين حكم محلّ اشكال است و بنابر احتیاط واجب، روزه نگرفتن برای چنین زنی جایز نیست.

 

احکام مربوط به کفّاره کسی که روزه قضای خویش را تا ماه مبارک رمضان سال بعد به جا نیاورده است

مسأله 8:

اگر انسان به واسطه بیماری، روزه ماه رمضان را نگيرد و بیماری او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد به گونه­ای که در تمامی ایام سال نمی­تواند روزه بگیرد، قضای روزه‏هايی را كه نگرفته بر او واجب نيست لکن پس از حلول ماه رمضان سال بعد، بايد برای هر‌روز يك مُدّ (تقريباً 750 گرم) طعام يعنی گندم يا جو يا نان و مانند اينها به فقير بدهد که آن را فدیه سالانه هم می نامند و پرداخت آن قبل از فرا رسیدن ماه رمضان سال بعد صحیح نیست.

شایان ذکر است در اين مورد و موارد ذکر شده در مسائل بعدی، سير كردن فقير كافی نيست و لازم است اعطای کفاره به وجه تملیک یک مدّ طعام به فقیر باشد.

مسأله 9:

اگر بیماری انسان چند سال طول بكشد، بعد از آنكه در اثناء سال آخر خوب شد، بايد قضای ماه رمضان سال آخر را بگيرد و قضای روزه سال­های پیش که به واسطه بیماری، نگرفته بر او واجب نيست لکن باید برای هر روز از سال­های پيش يك مُد طعام به فقير بدهد. [2]

مسأله 10:

اگر انسان به واسطه عذر ديگری غیر از بیماری روزه نگرفته باشد و عذر او تا ماه رمضان بعد باقی بماند، روزه‏هايی را كه نگرفته بايد قضاء كند و احتياط واجب آن است كه برای هر روز يك مُدّ طعام به فقير بدهد.

مسأله 11:

اگر فرد به واسطه بیماری، روزه ماه رمضان را نگيرد و بعد از ماه رمضان،  بیماری او بر طرف شود ولی عذر ديگری پيدا كند كه نتواند تا ماه رمضان بعد قضای روزه را بگيرد، بايد روزه‏هایی را كه نگرفته قضاء نمايد و بنابر احتياط واجب، برای هر روز يك مُد طعام نيز به فقير بدهد و همچنين اگر در ماه رمضان به جز بیماری، عذر ديگری داشته باشد و بعد از ماه رمضان آن عذر بر طرف شود و تا ماه رمضان سال بعد به واسطه بیماری نتواند روزه بگيرد، بايد روزه‏هایی را كه نگرفته قضاء نمايد و بنابر احتياط واجب، برای هر روز يك مُدّ طعام نيز به فقير بدهد.

مسأله 12:

اگر انسان در ماه رمضان بدون عذر روزه نگيرد و تا ماه رمضان آينده عمداً قضای روزه را هم به جا نیاورد، بايد روزه را قضاء كند و بنابر احتیاط واجب، برای هر روز يك مُدّ طعام هم به فقير بدهد. شایان ذکر است چون عمداً فرد روزه ماه رمضان را نگرفته است باید در مواردی که در «توضیح المسائل جامع، مجلد اول، صفحه 568، مسأله 2044» بیان شده است، کفاره افطار عمدی را نیز بپردازد.

مسأله 13:

اگر انسان در ماه رمضان به واسطه عذری روزه نگيرد و بعد از ماه رمضان، عذر او بر طرف شود و تا ماه رمضان آينده عمداً قضای روزه را نگيرد، بايد روزه را قضاء كند و برای هر روز يك مُد طعام هم به فقير بدهد.

مسأله 14:

اگر انسان در ماه رمضان به واسطه عذری روزه نگيرد و بعد از ماه رمضان، عذر او برطرف شود و از روی عمد یا سهل انگاری، قضای روزه را نگيرد تا وقت تنگ شود و در تنگی وقت عذر پيدا كند، بايد قضاء را بعد از بر طرف شدن عذر بگيرد و برای هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.

مسأله 15:

اگر انسان در ماه رمضان به واسطه عذری روزه نگيرد و بعد از ماه رمضان، عذر او بر طرف شود و بعد از بر طرف شدن آن عذر تصمیم داشته باشد كه روزه‏های خود را قضاء كند ولی پيش از آنكه قضاء نمايد در تنگی وقت عذر دیگری پيدا كند، بايد قضاء را بعد از بر طرف شدن عذر بگيرد و چنانچه عذر عرفی برای تأخیر در انجام قضای روزه داشته است، بنابر احتیاط واجب، برای هر روز يك مُدّ طعام به فقير بدهد و امّا اگر عذر عرفی برای تأخیر در انجام قضای روزه نداشته است، باید برای هر روز يك مُدّ طعام به فقير بدهد.

 

حکم دادن کفّاره تأخیر یا فدیه چند روز به یک فقیر

مسأله 16:

كسی كه بايد برای هر روز يك مُدّ طعام به فقير به عنوان کفّاره تأخیر یا فدیه بدهد، می‏تواند كفّاره یا فدیه چند روز را به يك فقير بدهد.

 

کفّاره تأخیر یا فدیه با تأخیر انداختن روزه قضا به مدّت چند سال مضاعف نمی ­شود

مسأله 17:

اگر فرد قضای روزه ماه رمضان را چند سال به تأخير بيندازد، بايد قضاء را بگيرد و از جهت تأخير در سال اول برای هر روز يك مدّ طعام به فقير بدهد و امّا از جهت تأخير چند سال بعدی، چيزی بر او واجب نيست. [3]

 

کفّاره عمد روزه ماه مبارک رمضان

مسأله 18:

اگر كسی روزه ماه رمضان را به خوردن يا آشامیدن يا جماع يا استمناء يا باقی ماندن بر جنابت باطل كند [4]  در صورتی كه از روی عمد و اختيار باشد و از روی ناچاری و اضطرار یا اکراه و جبر نباشد، اضافه بر قضاء، كفّاره هم بر او واجب می‏شود ولی كسی كه ساير مبطلات روزه را از روی عمد و اختيار مرتكب شده مثل بقاء بر حدث حيض و نفاس، قی كردن، اماله كردن، دروغ بستن به خداوند متعال و پيامبر خدا صلّی الله عليه و آله و امامان عليهم السلام، پرداخت كفّاره بر او واجب نيست هر چند احتياط مستحب آن است كه علاوه بر قضاء، كفّاره هم بدهد.

مسأله 19:

اگر كسی یکی از موارد پنج گانه را كه در مسأله قبل گذشت به خاطر جهل به حکم شرعی انجام دهد یعنی نمی­دانسته که موارد مذکور روزه را باطل می‌کند و آنها را مرتکب شود چند صورت دارد:

الف. اگر جاهل مقصّر محسوب شود و در هنگام ارتکاب مفطر تردید داشته و احتمال مفطر بودن آن را می‌داده است کفاره بر او بنابر احتیاط لازم، واجب می­شود.

ب. اگر جاهل مقصّر محسوب شود لکن در هنگام ارتکاب مفطر تردید نداشته است کفّاره بر او واجب نمی‌باشد.

ج. چنانچه جاهل قاصر محسوب شود یعنی در فراگیری مسأله کوتاهی نکرده باشد و در هنگام ارتکاب مفطر تردید نداشته باشد، کفّاره بر او واجب نیست. [5]

د. چنانچه هنگام ارتکاب مفطر اعتماد بر حجّت شرعی داشته باشد کفّاره بر او واجب نیست.

بنابراین کسی که عقيده قطعی داشته كه مفطرات مذکور روزه را باطل نمی‏كند هر چند در مقدّمات چنین عقیده‌ای مقصّر باشد مثل اینکه در تعلّم و فراگیری مفطرات روزه کوتاهی کرده باشد، كفّاره بر او واجب نيست و همچنين است كسی كه نمی‏دانسته روزه بر او واجب است، مانند كودكانی که در اوائل سن بلوغ هستند و اعتقاد داشته‌اند که روزه بر آنان واجب نمی‌باشد.

مسأله 20:

کسی که می­دانسته موارد پنج گانه مذکور در مسأله (2435) روزه را باطل می‌کند ولی نمی‌دانسته که با ارتکاب آنها کفّاره بر عهده او واجب می‌شود، کفّاره از او ساقط نمی­شود و باید کفّاره بدهد.

مسأله 21:

اگر کسی در حال روزه ماه مبارک رمضان عملی را که فی نفسه حرام است مثل استمناء مرتکب شود در حالی که حرمت آن را می‌داند لکن عقيده قطعی داشته كه استمناء روزه را باطل نمی‏كند و احتمال مفطر بودن آن را نمی‌داده است، در این صورت نیز کفّاره بر او واجب نمی­شود.

مسأله 22:

در كفّاره افطار عمدی روزه ماه رمضان، فرد بايد يك بنده آزاد كند، يا به دستوری كه در مسائل بعد گفته می‏شود دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام يك مُدّ كه تقريباً «750 گرم» است، طعام يعنی گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، بايد به قدر امكان صدقه دهد و اگر آن هم ممكن نيست، استغفار نمايد و احتياط واجب آن است كه در دو صورت اخير هر وقت در آينده برايش توانايی و تمكّن حاصل گرديد، كفّاره را بپردازد يا آن را كامل نمايد و توضيح آن در فصل احكام كفّارات خواهد آمد.

 

حکم کفّاره کسی که روزه ماه رمضان را با حرام افطار نموده است

مسأله 23:

اگر فرد روزه خود را با شیء حرام یا عمل حرام باطل كند، چه آن شیء یا عمل، اصالتاً حرام باشد مثل شراب، زنا و استمناء، يا به جهتی حرام شده باشد مثل خوردن غذای حلالی كه برای انسان ضرر كلّی دارد و نزديكی كردن با عيال خود در حال حيض، يك كفّاره كافی است ولی احتياط مستحب، آن است كه كفّاره جمع بدهد يعنی يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند يا به هر‌كدام آنها يك مُد گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر ‌‌كدام آنها كه ممكن است، را انجام دهد.

 

حکم مسافرت برای فرار از وجوب کفّاره

مسأله 24:

كسی كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از اذان ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر برای فرار از كفّاره سفر نمايد، كفّاره از او ساقط نمی‏شود بلكه اگر قبل از اذان ظهر مسافرتی برای او پيش آمد كند نيز كفّاره بر او واجب است.

حکم کسی که عمداً روزه را افطار نموده سپس عذری که مانع از صحّت روزه است برایش پیش آمده است

مسأله 25:

اگر عمداً روزه خود را باطل كند و بعد عذری مانند حيض يا نفاس يا مرض برای او پيدا شود، احتياط مستحب آن است كه كفّاره بدهد، مخصوصاً اگر به وسيله‏ای مانند دارو، حيض يا مرضی را به وجود بياورد.

 

حکم تأخیر در ادای کفّارات روزه

مسأله 26:

انسان نبايد در به جا آوردن كفّارات روزه كوتاهی كند ولی لازم نيست فوراً آن را انجام دهد.

مسأله 27:

اگر كفّاره یا فدیه بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نياورد، چيزی بر آن اضافه نمی‏شود.

 

حکم کفّاره افطار عمدی روزه قضای ماه مبارک رمضان بعد از ظهر

مسأله 28:

كسی كه قضای روزه ماه رمضان خودش را گرفته، اگر بعد از اذان ظهر عمداً به خوردن يا آشامیدن يا جماع يا استمناء روزه خويش را باطل ‏كند، واجب است ده فقير را سير كند يا به هر كدام يك مُدّ طعام بدهد و اگر نمی‏تواند، سه روز روزه بگيرد و چنانچه افطار روزه قضا در بعد از ظهر با مفطرات مذکور به خاطر ندانستن مسأله و جهل به حکم شرعی باشد چند صورت دارد:

الف. چنانچه جاهل مقصّر مردّد باشد حکم عامد را دارد و باید کفّاره بدهد.

ب. چنانچه جاهل مقصّر غیر مردّد باشد بنابر احتیاط واجب باید کفّاره بدهد.

ج. چنانچه جاهل قاصر باشد کفّاره بر عهده او ثابت نیست.

احکام كفّارات أعمّ از روزه و غیر روزه

مسأله 29:

كفّارات غير از كفّارات احرام پنج نوع است، كفّاره گاهى ترتيبى و گاهى تخييرى است و گاهى در آن هر دو امر جمع مي‌شود و گاهى كفّاره معيّنه و گاهى كفّاره جمع مي‌باشد كه به بعضى از موارد آن در مسائل بعد اشاره مى كنيم.

مسأله 30:

كفّاره هاى ترتيبى عبارتند از:

 الف. كفّاره كسى كه روزه قضاى ماه رمضان خود را بعد از ظهر عمداً با خوردن يا آشاميدن يا آميزش يا استمناء افطار كرده است كه در آن واجب است ده مسكين را طعام دهد و اگر از دادن طعام عاجزبود، سه روز روزه بگيرد و احتياط مستحب آن است كه سه روز را پى در پى روزه بگيرد.

ب. كفّاره قتل خطايى كه در آن، آزاد كردن بنده واجب مي‌باشد؛ پس اگر از آزاد كردن بنده عاجز بود، دو ماه پى در پى روزه بگيرد و اگر از آن هم عاجر بود، به شصت فقير طعام دهد.

ج. كفّاره ظهار [6]: همانند كفّاره قتل خطايى است كه توضيح آن بيان شد.

مسأله 31:

كفّاره هاى تخييرى عبارتند از:

الف. كفّاره كسى كه يك روز از ماه رمضان را عمداً با خوردن يا آشاميدن يا آميزش يا استمناء يا باقى ماندن بر جنابت افطار كرده است

ب. كفّاره كسى كه با عهد شرعى خود مخالفت نموده و آن را شكسته است

ج. كفّاره كسى كه اعتكاف واجب خود را با آميزش هر چند در شب باطل كند

و آن عبارت است از آزاد كردن يك بنده يا روزه گرفتن دو ماه پى در پى يا به شصت فقير طعام دادن.

مسأله 32:

كفّارات تخييرى ترتيبى عبارتند از:

الف. كفّاره كسى كه با قسم شرعى خود مخالفت نموده و آن را شكسته است

ب. كفّاره كسى كه با نذر شرعى خود مخالفت نموده و آن را شكسته است

حتّى نذر روزه روز معيّن.

ج. كفاره ايلاء [7]

و آن عبارت است از اين كه يك بنده را آزاد كند، يا ده مسكين را طعام دهد يا بپوشاند پس اگر عاجز بود، سه روز پى در پى روزه بگيرد.

مسأله 33:

كفّارات معيّنه عبارتند از:

الف. كفّاره كسى كه روزه قضاء ماه مبارك رمضان را عمداً با وجود توانايى تا ماه رمضان سال بعد نگيرد و آن عبارت از اعطاء يك مدّ طعام به فقير است كه آن را كفّاره تأخير مى نامند.

ب. كفّاره كسى كه العياذ بالله به برائت از خدا يا رسولش صلى الله عليه و آله يا از دينش يا از امامان عليهم السلام قسم خورده است سپس اين قسم را شكسته است [8] و آن عبارت از اطعام ده فقير است.

مسأله 34:

كفّاره جمع:

الف. كفّاره قتل مؤمن از روى عمد و ظلم كفّاره جمع است

ب. كفّاره سقط عمدی جنين كه بر مباشر سقط واجب است و فرق ندارد كه روح در جنين دميده شده باشد يا نه، خلقت جنين كامل شده باشد يا جنين در مراحل اوليه خلقت مثل نطفه يا خون بسته يا پاره گوشت باشد و اين كفّاره عبارت است از اين كه يك بنده آزاد كند و دو ماه پى در پى روزه بگيرد و شصت فقير را طعام دهد.

مسأله 35:

اگر گروهى در قتل عمد شركت داشته باشند، كفّاره بر هر يك از آنان واجب است و همچنين است در قتل خطا.

مسأله 36:

اگر زن موى خودش را در مصيبت بِبُرد، احتياط مستحب است كه كفّاره اى مانند كفّاره افطار در ماه رمضان را بدهد. و اگر زن مويش را بكَنَد يا صورتش را بخراشد كه خونى شود يا مرد لباسش را در مرگ فرزند يا زنش پاره كند، احتياط مستحب است كه كفّاره اى مانند كفّاره شكستن قسم بدهد.

مسأله 37:

اگر با زن شوهردار يا زنى كه در عدّه رجعى قرار دارد، ازدواج كند، بايد از او جدا بشود. و احتياط مستحب آن است كه پنج صاع آرد يعنى حدوداً پانزده كيلو گرم آرد كفّاره دهد.

مسأله 38:

اگر فراموش كند نماز عشاء را بخواند و بخوابد تا اينكه وقت آن بگذرد، بنابر احتياط مستحب روز بعد را روزه بگيرد.

مسأله 39:

اگر روزه يك روز يا چند روز را نذر كند سپس از انجام آن عاجز شود، احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مدّ طعام به فقير صدقه بدهد يا به فقير دو مدّ طعام بدهد تا از جانب او روزه بگيرد.

مسأله 40:

از كفّاره‌هاى مستحبى شمرده شده آنچه از امام صادق عليه ‌السلام روايت شده كه: كفّاره عمل سلطان بر آوردن نيازهاى برادران (مسلمان) است؛ و كفّاره مجالس اين است كه هنگام برخاستن از آن مجالس بگويي: «سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُوْنَ وَ سَلَامُ عَلَى الْمُرْسَلِيْنَ وَ الْحَمْدُلِلهِ رَبِّ الْعَالَمِيْنَ» و كفّارة خنديدن اين است كه بگويي: «اللّهُمَّ لَا تَمْقُتْنِي» و كفّارة غيبت كردن، استغفار براى شخص غيبت شده است و كفّاره فال بد زدن، توكّل است و كفّاره سيلى به صورت زدن، استغفار و توبه است.

 

احكام كفّاره

مسأله 41:

تتابع و پى در پى بودن دو ماه روزه دركفّاره مرتّبه و كفّاره مخيّره و كفّاره جمع واجب است همچنان كه پى در پى بودن در سه روز روزه كفّاره شكستن قسم و آنچه به حكم آن است واجب است و در غير  موارد مذكور از روزه هاى واجب كفّاره تتابع و پشت سر هم بودن لازم نيست.

مسأله 42:

در تتابع دو ماه روزه كفّاره چه كفّاره مرتّبه يا كفّاره مخيّره يا كفّاره جمع همين مقدار كافى است كه يك ماه به اضافه يك روز از ماه دوم را پشت سر هم بدون فاصله به جا آورد كه اگر چنين كند مى تواند بقيه ماه دوم را در صورتى كه عذر عرفى داشته باشد جدا از هم روزه بگيرد اما بدون داشتن  عارضى كه عذر عرفى محسوب شود احتياط واجب است كه باقيمانده ماه دوم را نيز پشت سر هم انجام دهد.

مسأله 43:

كسى كه روزه دو ماه بر او واجب شده در صورتى كه روزه ها را از اوّل ماه قمرى شروع كند كافى است دو ماه هلالى روزه بگيرد هر چند كه بيست و نه روز باشند اما اگر در بين ماه شروع كند، اشكال ندارد ولى بنابر احتياط واجب بايد شصت روز روزه بگيرد و فرقى بين اينكه دو ماه ناقص باشد يا سى روز تمام يا يكى از آن دو، ناقص و ديگرى كامل باشد نيست

و در صورتى كه بين روزه هاى دو ماه به نوعى جدايى بيفتد كه شرعاً مضرّ به تتابع و پى در پى بودن روزه ها نيست اين احتياط متعيّن و لازم مى شود يعنى بايد شصت روز روزه بگيرد.

مسأله 44:

كسى كه مى‏خواهد دو ماه روزه كفّاره بگيرد، نبايد موقعى شروع كند كه مى‏داند در بين يك ماه و يك روز، روزى است كه مانند عيد قربان، روزه آن حرام است، يا روزه آن مانند ماه مبارك رمضان واجب است بنابراين اگر  روزه كفّاره را از نيمه شعبان آغاز نمايد كه در اثناء، روزه ماه رمضان واقع مى‌شود صحيح نيست يا روزه كفّاره را از اوّل ماه ذى حجّه آغاز نمايد كه در اثناء عيد قربان واقع مى شود كافى نيست  همچنين در سه روز روزه كفّاره شكستن قسم يا نذر اگر آن را دو روز يا يك روز به ماه مبارك رمضان يا عيد قربان مانده آغاز كند صحيح نيست.

مسأله 45:

كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، بايد روزه‏هاى كفّاره را از سر بگيرد.

مسأله 46:

اگر در بين روزه هاى كفّاره اى كه پى در پى بودن آنها لازم است يك يا چند روز عمداً و بدون عذر روزه نگيرد، روزه هايى كه گرفته است صحيح نيست و بايد از سر روزه ها را پى در پى بگيرد ولى اگر افطارش به خاطر عذرى چون اكراه يا اضطرار يا بيمارى يا عارض شدن حيض و نفاس بدون اختيار  زن باشد [9] ضررى به تتابع نمى زند همچنين مسافرت در اثناء در صورتى كه ضرورى باشد مضرّ به تتابع نيست ولى اگر با اختيار و بدون ضرورت مسافرت رود تتابع به هم مى خورد و بايد روزه ها را از سر بگيرد همچنين اگر روزه ديگرى بدون اختيار او در اثناء روزه هاى كفاره واقع شود مثل اينكه روزه كفّاره را فراموش كند و در بين روزه ديگرى بگيرد و از اين قبيل است جايى كه روزه هر پنج شنبه را نذر شرعى كرده باشد و بعد از اين نذر، روزه دو ماه پشت سر هم بر او واجب شده باشد كه فاصله شدن پنج شنبه ها براى گرفتن روزه نذر، تتابع را به هم نمى زند به خلاف زمانى كه بر او سه روز روزه كفّاره شكستن قسم يا نذر واجب باشد كه وسط واقع شدن پنج شنبه مضرّ به تتابع سه روز روزه كفّاره است زيرا فرد مى تواند سه روز روزه كفّاره را در اوائل هفته قبل از روز پنج شنبه انجام دهد البته آنچه گفته شد در زمانى است كه روزه نذرى داراى عنوان خاصى باشد كه منطبق بر روزه كفّاره نمى شود مانند اينكه روزه مستحبى هر پنج شنبه را به عنوان شكر نذر كرده باشد اما اگر نذر او مطلق بوده به اينكه نذر كرده هر پنج شنبه روزه باشد بدون فرق بين اقسام روزه، در اين صورت فرد روزهاى پنج شنبه را نيز به عنوان روزه كفّاره روزه مى گيرد و به نذرش هم وفا كرده است.

مسأله 47:

عجز از آزاد كردن بنده در كفّاره ترتيبى كه مجوّز انتقال به مرتبه بعدى يعنى شصت روز روزه مى شود در زمان ما محقّق است.

و عجز از روزه در كفّاره ترتيبى كه مجوّز انتقال به اطعام است در صورتى محقّق مى شود كه روزه گرفتن ضرر داشته باشد و موجب بيمارى و مرض گردد يا باعث شدّت يافتن بيمارى يا طولانى شدن دوران بهبودى آن گردد و همه اين موارد هم به اندازه اى باشد كه عرف عادت به تحمّل مثل آن ندارد  همچنين محقّق مى شود به اينكه روزه گرفتن بر فرد سختى و مشقت زيادى داشته باشد كه قابل تحمّل نيست.

خواندن  نیّت قطع و قاطع در روزه ـ وجوب استمرار نیّت

و عجز از اطعام و پوشاندن در كفّاره قسم و مانند آن كه مجوّز انتقال به روزه است با فراهم نبودن امكان اطعام و پوشاندن هر چند به دليل نداشتن پول آن حاصل مى شود يا اگر آن مقدار هم پول دارد به آن براى نفقه خودش يا خانواده اش بابت نفقات واجبه يا اداء ديونش نياز دارد همچنان كه با نبودن فقيرى كه مستحق باشد نيز عجز حاصل مى شود.

مسأله 48:

حيض و نفاس در بانوان موجب عجز از روزه و انتقال به اطعام در كفّاره ترتيبى نيست و همچنين اضطرار به سفر ى كه موجب افطار روزه است مجوّز انتقال به اطعام نيست زيرا چنين مسافرتى باعث قطع تتابع و پشت سر هم بودن روزه ها نمى شود كه توضيح آن خواهد آمد.

مسأله 49:

آنچه در عجز و قدرت در كفّاره ترتيبى معتبر است حال اداء واجب است نه زمان واجب شدن كفّاره پس اگر زمانى كه كفّاره بر او واجب شده قادر بر شصت روز روزه گرفتن و عاجز از اطعام شصت فقير باشد ولى در آن موقع روزه نگرفت تا اينكه مطلب به عكس شد يعنى قادر بر اطعام شصت فقير و عاجز از شصت روز روزه گزفتن باشد، آنچه اكنون در وقت اداء كفاره بر او واجب است اطعام شصت فقير است و روزه در ذمّه او مستقر نمى شود.

مسأله 50:

در انتقال از يك مرتبه به مرتبه بعد در كفّاره ترتيبى عجز عرفى در وقت كفّاره دادن كافى است پس اگر بر او كفّاره قتل از روى خطا واجب باشد و خواست كفّاره بدهد و از روزه گرفتن به علّت مريضى عاجز بود ولى اميد دارد در آينده شفاء يابد و توانايى از روزه پيدا كند، لازم نيست صبر كند بلكه مى تواند به مرتبه بعد يعنى اطعام عمل نمايد اما اگر اطعام ننمود تا اينكه مريضيش خوب شد و مى توانست روزه بگيرد، روزه بر او واجب است و دادن طعام كافى نيست.

همچنين است در كفّاره شكستن قسم، هنگامى كه مى خواهد كفّاره دهد فقير است و توانايى بر اطعام ده فقير يا پوشاندن آنها را ندارد در اين حال كافى است سه روز پى در پى روزه بگيرد هر چند احتمال بدهد در آينده توانايى بر اطعام يا پوشاندن خواهد داشت ولى اگر روزه نگرفت تا تمكّن از يكى از آن دو حاصل شد واجب است همان را انجام دهد و روزه گرفتن كافى نيست.

مسأله 51:

اگر مثلاً در كفّاره قتل از روى خطا يا كفّاره ظهار از روزه گرفتن عاجز شد يا از اطعام و پوشاندن در كفّاره قسم عاجز گرديد و مى داند بعد از مدّت كوتاهى مثلاً يك هفته توانايى بر روزه يا اطعام يا پوشاندن پيدا مى كند واجب است صبر كرده و منتظر شود.

مسأله 52:

اگر از گرفتن روزه در كفّاره قتل خطايى يا كفّاره ظهار مثلاً عاجز باشد و شروع به اطعام نمايد و مثلاً سى نفر فقير را طعام دهد سپس توانايى روزه گرفتن پيدا كند كافى است اطعام را كامل نمايد.

همچنين اگر در كفّاره شكستن قسم يا نذر از اطعام و پوشاندن عاجز باشد و شروع به گرفتن سه روز روزه نمايد هر چند اولين ساعتى باشد كه روزه ها را آغاز كرده است در صورتى كه تمكّن از اطعام يا پوشاندن پيدا كند كافى است سه روز روزه را كامل كند البته اگر عمداً بين سه روز روزه فاصله اندازد كه موجب شود تتابع و پشت سر هم بودن آنها به هم بخورد واجب است اطعام يا پوشاندن هر كدام را كه توانايى بر آن پيدا كرده انجام دهد.

مسأله 53:

در كفّاره جمع اگر از بعضى خصال سه گانه  ناتوان و عاجز باشد، واجب است بقيه را كه توانايى از انجام آن دارد بجا آورد و بنابر احتياط واجب استغفار نمايد و اگر از همه خصال سه گانه عاجز گردد فقط استغفار بر او واجب است.

مسأله 54:

اگر فرد در كفّاره ظهار از اطعام شصت فقير عاجز باشد واجب است هجده روز روزه بگيرد و اگر از آن هم عاجز باشد در اكتفاء به استغفار به جاى آن اشكال است و اگر فرد در كفّاره قتل خطايى از اطعام شصت فقير عاجز باشد بنابر احتياط واجب بايد هجده روز روزه بگيرد و استغفار هم نمايد و اگر از آن هم عاجز باشد استغفار تنها كافى است همچنين لازم نيست هجده روز روزه مذكور را پشت سر هم بگيرد هر چند احتياط مستحب است كه آنها را پی در پی انجام دهد.

مسأله 55:

در كفّاره تخييرى افطار عمدى روزه ماه رمضان اگر فرد از خصال سه گانه عاجز و ناتوان گردد واجب است به قدر امكان صدقه بدهد و مراد از صدقه دادن همان اطعام به كمتر از شصت فقير است و بايد رعايت شود كه به هر فقير كمتر از يك مدّ داده نشود و اگر آن هم ممكن نيست، استغفار نمايد و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه هر وقت بعد از آن توانايى پيدا كرد، كفّاره بدهد يا آن را كامل نمايد.

مسأله 56:

كسى كه كفّارات متعدّد عمد از ماه مبارك رمضان بر عهده دارد و فعلاً از اينكه همه آنها را به طور كامل پرداخت كند عاجز است ولى مى تواند در آينده تدريجاً كفّارات را بپردازد مثلاً در طى چند سال آنها را اداء نمايد لازم است اين كار را انجام دهد و در اين صورت عجز صادق نبوده و نوبت به صدقه دادن به قدر امكان نمى رسد و در فرض عجز كلّى كه در آينده هم به تدريج نمى‌تواند كفّارات را بپردازد نوبت به صدقه دادن به قدر امكان مى رسد و لازم است مقدار مالى را كه تمكّن از آن دارد و مى‌خواهد آن را به عنوان صدقه بدهد بر روزهايى كه افطار عمدى كرده توزيع نمايد با رعايت اينكه به هر فقير كمتر از يك مدّ داده نشود و چنانچه مال به نحو توزيع براى تمام ايام وافى نباشد براى مقدارى كه وافى نيست استغفار كند.

مسأله 57:

اگر فرد در كفّاره افطار در قضاء ماه مبارك رمضان بعد از اذان ظهر يا در كفّاره شكستن قسم و آنچه به حكم آن است از گرفتن سه روز روزه عاجز باشد بايد استغفار نمايد و در كفّاره برائت در صورتى كه فرد عاجز از اطعام ده فقير باشد حكم همين است.

مسأله 58:

در اطعام واجب در كفّارات، مخيّر است بين اينكه طعام را به فقراء تحويل دهد يا آنان را مهمان كرده و سير كند يا عدّه اى را سير كند و طعام عدّه ديگر را تحويلشان دهد.

مسأله 59:

در چند مورد تحويل دادن و تمليك یك مدّ طعام به فقير لازم است و اشباع و سير كردن فقير كافى نيست:

الف. كفّاره تأخير روزه قضاء ماه مبارك رمضان تا ماه رمضان سال آينده

ب. فديه سالانه نسبت به فرد مريضى كه نمى توانسته روزه بگيرد و بيمارى او تا سال آينده استمرار داشته است.

ج. فديه روزانه كه مربوط به چهار گروه است:

  1. كسى كه به واسطه پيرى روزه گرفتن براى او مشقّت زياد دارد.
  2. فردى كه مبتلا به مرضى است كه زياد تشنه مى‏شود و تحمّل تشنگى براى او مشقّت زياد دارد.
  3. زنى كه زاييدن او نزديك است و روزه براى خودش يا حملش ضرر دارد.
  4. زنى كه بچّه شير مى‏دهد و شير او كم است ـ چه مادر بچّه، يا دايه اوباشد، يا بى اجرت شير دهد، اگر روزه براى خودش يا بچّه‏اى كه شير مى‏دهد ضررداشته باشد، شايان ذكر است توضيح و تفصيل اين موارد در بحث روزه بيان شد.

مسأله 60:

اگر فرد بخواهد بابت اداء كفّاره فقراء را سير كند مقدار معيّنى ندارد و معيار آن است كه آن قدر طعام فراهم نمايد كه فقير سير شود كم باشد يا زياد و اگر بخواهد طعام را به فقراء تحويل دهد لازم است حداقلّ به وزن يك مدّ يعنى هفتصد و پنجاه گرم براى هر فقير باشد و افضل بلكه احتياط مستحب دادن دو مدّ يعنى يك كيلو گرم و نيم است و در هر دو قسم لازم است عدد شصت يا عدد ده كامل شود بنابراين سير كردن سى نفر در دو نوبت و سير كردن پنج نفر در دو نوبت يا اينكه به يك فقير دو سهم از كفّاره را تحويل دهد كافى نيست و اما جمع كردن فقراء در يك جا شرط نيست نه در سير كردن و اشباع و نه در تحويل دادن پس اگر شصت فقير را در زمانهاى متفرّق و از شهرهاى مختلف هر چند كه يك فقير را امسال و فقير ديگر را سال بعد سير كند كافى است.

مسأله 61:

واجب در اشباع و سير كردنِ فقير، يك وعده است هر چند افضل آن است كه هر فقير را، يك شبانه روز سير كند يعنى در دو وعده از يك شبانه روز يكى در روز و ديگرى در شب او را سير نمايد.

مسأله 62:

در سير  كردن، هر طعام و خوراكى كه تغذّى با آن براى غالب مردم متعارف باشد كافى است چه پخته و چه نپخته از انواع مختلف غذا يا اقسام مختلف نان از هر جنس كه پخت آن متعارف است از جنس گندم يا جو يا مانند آن هر چند بدون خورشت باشد و افضل آن است كه طعامى كه به فقير خورانده مى شود با خورشت باشد و آن عبارت است از هر چيزى كه به طور متعارف با نان مى خورند چه جامد باشد چه مايع هر چند سركه يا نمك يا پياز يا پنير و سبزى باشد البته هر چه خوبتر باشد بهتر است

اما در تحويل دادن و تسليم، اعطاء هر آنچه آن را طعام مى نامند كافى است چه خام و چه پخته ولى در مورد كفّاره قسم و آنچه به حكم قسم است احتياط واجب اكتفاء بر گندم و آرد گندم است و دادن طعام ديگر حتی نان بنابر احتياط واجب كافى نيست همچنين لازم است در يك مدّ كه به يك فقير داده می شود تنها از يك جنس باشد مثل گندم، جو، نان، آرد، برنج، خرما، مويز و مانند آن و نمی شود مثلاً نصف مدّ را برنج و نصف ديگر همان مدّ را گندم داد ولی مدّهای متعدّد می تواند از چند جنس مختلف باشد هر چند مربوط به يك كفاره باشد مثلاً فرد می تواند يك مدّ گندم و يك مد برنج و. .. بدهد و نيز لازم نيست اعطاء مدّ به فقير در يك دفعه انجام شود و به تدريج هم اشكال ندارد لذا فرد می تواند مثلاً نصف مدّ نان را در يك دفعه و نصف ديگر را در دفعه بعد به يك فقير بدهد.

مسأله 63:

دادن طعام به فقير به نحو تمليك است بنابراين وقتى طعام را به فقير تحويل داد او مالك آن طعام مى شود و ذمّه كفّاره دهنده با اين تمليك بریء مى شود و برائت ذمّه كفّاره دهنده متوقّف بر خوردن طعام توسّط فقير نيست و فقير هر كارى كه بخواهد با طعامى كه به عنوان كفّاره دريافت كرده مى تواند بكند لذا جايز است آن را به فرد كفّاره دهنده يا غير او بفروشد.

مسأله 64:

اگر كفّاره به نحو تحويل و اعطاء مدّ باشد، فرد كبير و فرد صغير در استحقاق اعطاء مد برابرند يعنى به فقير صغير هم همانند فقير كبير بايد يك مدّ طعام داد هر چند لازم است مدّ طعام صغير را به ولى او تحويل داد و اگر كفّاره به نحو اشباع و سير كردن است لازم است هر دو نفر صغير را يك نفر به حساب آورد و بنابر احتياط واجب فرقى نيست كه صغيرها و كبيرها در سير كردن با هم باشند مثل اينكه چند خانواده كه جمعاً شصت نفرند هم صغير در آنان هست و هم كبير را سير كند يا آنكه همه كسانى كه سير مى كند صغير باشند و لازم نيست سير كردن اطفال با اذن كسى كه ولايت و سرپرستى آنها را عهده دار است باشد به شرط آنكه منافى با حقّ ولى و سرپرست نباشد.

مسأله 65:

كسى كه چند كفاره به عهده او واجب است جايز است به يك فقير چند مدّ طعام كه مربوط به چند كفّاره مختلف است بدهد و در اين حكم فرقى بين سير كردن و تحويل دادن كفّاره نيست بنابراين اگر كسى همه ماه رمضان را روزه خورده و سى كفّاره عمد ماه مبارك رمضان برعهده اوست مى تواند شصت نفر معيّن را سى روز غذا بدهد يا به هريك سى مدّ طعام براى سى روز تحويل دهد هر چند فقراء ديگر نيز در دسترس باشند و ناچار به اين عمل هم نباشد

مسأله 66:

اگر تعداد فقرايى كه كه جهت دادن كفّاره لازم دارد در شهر نباشد واجب است آن را به شهر ديگرى منتقل كند و اگر نشد صبر كرده و منتظر بماند تا زمينه دادن كفاره فراهم گردد و اگر كمتر از عددى كه مى خواهد فقير وجود دارد در كفايت اينكه به طور مكرّر به فقراء موجود طعام دهد تا عدد تكميل شود اشكال است و بنابر قول به كفايت بايد در تكرار بر مقدار تعذّر اكتفاء نمايد  پس اگر ده نفر فقير در شهر او هست شش نوبت به آنان طعام مى دهد و جايز نيست به پنج نفر دوازده نوبت طعام دهد.

مسأله 67:

مراد از فقير كه مصرف كفّاره است همان فقيرى است كه مستحق دريافت زكات است و او كسى است كه مخارج يك سال خود و خانواده اش را نه فعلاً و نه بالقوّة دارا نباشد و بالقوّة يعنى حرفه و كارى نداشته باشد كه روز به روز خرج زندگيش را در آورد و نيز شرط است كه فقير مسلمان بلكه بنابر احتياط واجب شيعه دوازده امامى باشد هر چند در صورتى كه شيعه دوازده امامى يافت نشود، دادن كفّاره به مسلمان مخالفي‌كه از نظر فكرى مستضعف است جايز است مگر آنكه ناصبى يعنى دشمن اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله باشد كه دادن كفّاره به او جايز نيست و نيز شرط است كه آن فقير واجب النفقه فرد كفاره دهنده مثل پدر و مادر و فرزند و زن دائمى نباشد اما دادن آن به ساير فقراء از خويشاوندان و ارحام مثل برادر و خواهر يا عمو و دايى يا همسرى كه عقد موقّت است كه واجب النفقه او محسوب نمى شوند اشكال ندارد بلكه پرداخت آن به فاميل و ارحام افضل است و تفصيل اين مطلب در فصل مصارف زكات يا مصارف خمس گذشت.

مسأله 68:

در فقيرى كه مورد مصرف كفّاره است عدالت شرط نيست و به فقير مجهول الحال مى توان كفّاره داد ولى بنابر احتياط واجب كفّاره به فقيرى كه تارك الصلاة است يا شارب الخمر است يا متجاهر به فسق است و پرده حياء را كنار زده و علنى گناه مى كند داده نشود و فرد غير سيد مى تواند كفّاره اش را به فقير سيد بدهد.

مسأله 69:

در پوشاندن فقير در كفّاره شكستن قسم و آنچه در حكم آن است اين شرط معتبر است كه آنچه به فقير داده مى شود در نزد عرف لباس شمرده شود و فرقى ميان لباس نو و لباسى كه قبلاً از آن استفاده شده نيست البته به شرطى كه پاره يا كهنه نباشد به گونه اى كه بعد از مدّت كوتاهى از استفاده پاره شود و قابل استفاده نباشد بنابر اين دادن كفش، جوراب، كلاه، عمامه، شال، كمربند و مانند آن كافى نيست.

مسأله 70:

در پوشاندن فقير در كفّاره شكستن قسم و آنچه در حكم آن است دادن يك لباس و جامه به هر فقير كافى است مثل اينكه يك شلوار يا پيراهن به هر فقير بدهد و دادن دو لباس مثل شلوار و پيراهن به هر فقير مستحب است بلكه در صورت تمكّن و توانايى احتياط مستحب نيز مى باشد همچنين در فقيرى كه پوشانده مى شود فرقى بين صغير و كبير، مرد و زن نيست ولى كافى بودن لباسى كه جدّاً كوچك است مثل لباس بچه شيرخوار يك ماهه يا دو ماهه اشكال است و احتياط واجب در ترك آن است و در لباس، دوخته بودن يا در حكم دوخته بودن آن مثل لباس بافته شده يا نمدى، معتبر است بنابراين دادن پارچه جهت دوختن لباس كافى نيست ولى اگر پارچه ندوخته را با اجرت دوخت و خيّاطى آن به فقير دهد تا آن را به شكل لباس بدوزد سپس آن را به عنوان كفّاره قبول نمايد اشكال ندارد ولى بايد فرد مطمئن باشد كه فقير اين كار را خواهد كرد.

و دادن لباس مردانه به زن فقير و لباس زنانه به مرد فقير كافى نيست همچنين دادن لباس كوچك به فقير بزرگ سال كافى نيست اما در جنس لباس فرقى نيست كه از پنبه يا كتان يا يا پشم يا مواد نفتى و مانند آن باشد ولى كافى بودن دادن لباسى كه از ابريشم خالص است به فقير مرد محل اشكال است و احتياط واجب در ترك آن است و در لباس نيز همانند اطعام عدد معتبر است پس اگر يك فقير را ده نوبت بپوشاند تنها يك نوبت به حساب مى آيد و اگر تمام عدد در دسترس نيست هر تعداد فقير كه در دسترس دارد بپوشاند و براى تكميل عدد فقراء صبر نمايد و تكرار بر فقراء موجود كافى نيست.

مسأله 71:

در كفّارات با دادن قيمت و پول كفّاره تكليف ساقط نمى شود نه در اطعام و نه در پوشاندن بلكه در اطعام بايد فقير را سير نمايد يا به هر فقير يك مدّ طعام تمليك نمايد و در پوشاندن بايد لباس را به فقير تمليك نمايد ولى اشكال ندارد كه اگر فقير مستحق شخص مورد اعتماد و وثوقى است پول آن را به او بدهد و او را در خريد طعام يا لباس وكيل كند به ابنكه فقير طعام يا لباس را به وكالت براى صاحب پول بخرد و آنگاه آن را بابت كفّاره مطابق شرايط آن قبول نمايد و تا وقتى كه احراز نشود فقير اين كار را كرده ذمّه موكّل از كفّاره بریء نمى شود.

مسأله 72:

اگر كفّاره تخييرى بر شخصى واجب شود كافى نيست كه دو نوع كفّاره بدهد به اينكه مثلاً در كفّاره ماه رمضان يك ماه روزه بگيرد و به سى فقير طعام بدهد يا در كفّاره شكستن قسم پنج فقير را سير كند و پنج فقير ديگر را بپوشاند ولى اشكال ندارد كه در يك قسم كفّاره بين افراد فقير تفاوت بگذارد به گروهى از فقراء يك نوع طعام دهد و به گرو ه ديگر طعام ديگرى دهد يا عدّه اى از فقراء را سير كند و به عدّه ديگر هر كدام يك مدّ طعام تحويل دهد يا به عدّه اى پيراهنى بدهد و به عدّه ديگر پيراهنى و شلوار بدهد.

مسأله 73:

در اداء كفّارات مالى و غير آن تأخير به مقدارى كه مسامحه و سهل انگارى در اداء واجب شمرده نشود، جايز است هر چند احتياط مستحب است كه مبادرت به اداء كفارات نموده و آن را به اين مقدار هم تأخير نياندازد.

مسأله 74:

در پرداخت كفّارات مالى وكيل گرفتن جايز است به اينكه ديگرى را وكيل كند تا از مال موكّل كفّاره را پرداخت نمايد اما اگر فردى بخواهد كفّاره شخصى كه از دنيا رفته را مجاناً و تبرّعاً از مال خودش پرداخت نمايد اشكال ندارد و اگر بخواهد كفّاره شخصى را كه زنده است مجاناً و تبرّعاً از مال خودش پرداخت نمايد در صورتى كه اين عمل با اجازه از كسى باشد كه كفّاره بر او واجب شده است اشكال ندارد ولى اگر بدون اجازه بخواهد اين كار را انجام دهد بنابر احتياط واجب كافى نيست.

اما در كفّارات بدنى وكيل گرفتن جايز نيست و نيابت هم در آن از طرف فرد زنده صحيح نيست ولى نائب شدن در آن از طرف شخصى كه از دنيا رفته اشكال ندارد.

مسأله 75:

اداء كفّاره بدنى يعنى روزه كه بر عهده ميت بوده، بر ورثه او واجب نيست و اگر ميّت به پرداخت آن وصيت كرده باشد، واجب است آن را از ثلث مال ميّت خارج كنند و در صورتى كه ميّت وصيت به پرداخت آن نكرده، خارج كردن آن از مال متوفّى بر ورثه واجب نيست.

و گرفتن روزه كفّاره بر پسر بزرگتر واجب نيست البته اگر تكليفِ روزه كفّاره بر ميّت متعيّن بوده است احتياط مستحب است كه پسر بزرگتر آن را انجام دهد اما اگر تكليف روزه كفّاره بر ميت متعيّن نبوده است مانند اينكه كفّاره تخييرى بوده و متوفّى تمكّن از انجام هر دو را داشته است روزه بدون اشكال بر پسر بزرگتر واجب نيست

اداء كفّارات مالى نيز همانند كفّارات بدنى است كه اگر ميّت به پرداخت آن وصيت كرده باشد، واجب است آن را از ثلث مال ميّت خارج كنند و در صورتى كه ميّت وصيت به پرداخت آن نكرده، خارج كردن آن از مال متوفّى بر ورثه واجب نيست

و در هر صورت اگر وصيت متوفّى در كفّارات مالى يا بدنى بيشتر از ثلث باشد خارج كردن مقدار اضافه بر ثلث نيازمند اجازه ورثه است و در صورتى كه بين ورثه نابالغ يا ديوانه باشد براى برداشتن مقدار زائد بر ثلث از سهم آنها چيزى كم نمى شود. [10]

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] نام نوعی بیماری است که مریض احساس عطش و تشنگی فوق العاده می­کند و برای رفع آن، بسیار آب می‌آشامد.

[2] به عنوان مثال، فردی که به واسطه بیماری، سه سال پی در پی روزه نگرفته است و قبل از فرا رسیدن ماه رمضان سال چهارم، در اول ماه رجب، بیماری او بر طرف می­شود. در این صورت، قضای روزه­های سال اول و دوم از او ساقط است و باید برای هر روز از دو سال مذکور، کفّاره (فدیه) پرداخت نماید و اما نسبت به سال سوم، باید قضای روزه­های آن سال را انجام دهد و در صورتی که قضای روزه­های سال سوم را تا قبل از فرا رسیدن ماه رمضان سال چهارم به جا آورد، پرداخت کفّاره بر او واجب نیست.

[3] به عنوان مثال، فردی که یک روز روزه قضاء داشته و انجام آن را (5) سال به تأخیر انداخته است، پرداخت یک کفّاره تأخیر (یک مدّ طعام) بر او واجب است و لازم نیست به جهت تأخیر پنج ساله، (5) کفّاره تأخیر بپردازد.

[4] در بقای عمدی بر جنابت تا اذان صبح بطلان به معنای خاصی می‌باشد که در فصل (مواردی که روزه را باطل می کند مورد ششم) گذشت.

[5] شایان ذکر است فردی که شک در حکم شرعی عملی دارد و قادر به فراگیری و تعلّم حکم شرعی نیست وظیفه‌اش احتیاط است و چنانچه با امکان احتیاط، عمداً عملِ ‌مطابق با احتیاط را ترک نماید مقصّر محسوب می‌شود بنابراین داخل در عنوان جاهل قاصر به حساب نمی‌آید، به عنوان مثال فردی که نمی‌داند آیا آشامیدن مقدار کمی آب در اثنای روز ماه مبارک رمضان روزه را باطل می‌کند یا نه و در این امر مردّد است، در فرضی که به هیچ وجه امکان دسترسی برای یاد گرفتن حکم شرعی ندارد وظیفه‌اش احتیاط است یعنی باید در حال اختیار آشامیدن آب مذکور را ترک نماید و چنانچه با وجود تردید، آب بیاشامد حکم جاهل مقصّر را خواهد داشت و علاوه بر بطلان روزه بنابر احتیاط واجب باید کفّاره هم بدهد.

[6] عبارت است از اينكه مردی به همسرش در حضور دو مرد عادل بگويد : زَوْجَتِی عَلَی كَظَهْرِ اُمِّي. همسرم بر من همانند پشت مادرم باشد و پشت زن خويش را به پشت مادر يا خواهر يا يكی از محارم نسبی خويش تشبيه نمايد كه نوعی كنايه به همسر محسوب می شود كه به وی از نظر جنسی بی ميل و بی رغبت است و اين عمل در شرع مقدّس اسلام حرام است و نزديكی با زن بعد از ظهار حرام است بنابراين اگر بخواهد با همسرش نزديكی نمايد لازم است ابتدا كفاره دهد سپس نزديكی با او حلال می شود.

[7] عبارت است از اينكه مردی به خدا قسم بخورد كه آميزش با همسر دائمی كه با او دخول نموده را برای هميشه يا برای بيشتر از چهار ماه به خاطر ضرر رساندن به همسرش ترك نمايد و اگر پس از آن با همسرش آميزش نمايد بايد كفاره دهد

[8] روشن است كه شكستن اين قسم عقلاً و شرعاً واجب است ولی بايد به عنوان مجازات كفّاره هم بدهد

[9] عارض شدن حيض يا نفاس به طور طبيعی ضرری به تتابع بين روزه ها نمی زند و لازم نيست با خوردن دارو يا مانند آن از روند طبيعی خروج خون جلوگيری نمايد اما اگر زن عمداً با خوردن دارو يا مانند آن خود را حيض نمايد تتابع به هم می خورد و بايد روزه ها را از سر بگيرد.

[10] توضیح المسائل جامع، ج 1، ص 566 و 572 تا 580 / العروة الوثقی، کتاب الکفارات و کتاب الدیات / منهاج الصالحین، ج 1، الفصل الثالث، ص 305 تا 308 / استفتاء خصوصی کتبی و شفاهی حضوری و تلفنی از معظم له در نجف اشرف / استفتائات آیت الله سیستانی، ویژه نمایندگان، دفتر قم، ص 158

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا