چرا در ایران مثل دیگر کشورها آزادی نیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
کسی که نماز نخواند یا روزه نگیرد، چیزی به این شخص نمی گویند!!
چه کسی گفته که به این شخص چیزی نمی گویند؟؟
جریمه می شود، جریمه اش هم بدتر از بدحجابی است، بدتر از بی حجابی است.
چرا ایران مثل کشورهای دیگر آزادی ندارد؟؟
چه کسی گفته است که کشورهای دیگه آزادی دارند؟؟
آزادی یعنی چی؟؟ آزادی با معنایی که ما تعریف می کنیم شاید آن ها اصلا متوجه نباشند.
آزاد یعنی حرّیت. آزادی را برای ما انقلاب اسلامی آورد.
محمدرضا از خواب بیدار می شود؛ (اشرف در خاطراتش آورده است)
دید برق های کاخ نیست. اعلام کردند تهران کلا برق ها قطع شده، حکومت نظامی اعلام شده است.
اول مقام مملکت ما می آید می گوید چرا؟؟!! قضیه چیست؟؟!!
پرس و جو می کنند. می گویند: سه تا از رؤسای جمهور کشورهای مختلف، وارد ایران شدند (آمریکا، انگلیس، شوروی). این سه تا وارد ایران شدند.
محمدرضا التماس می کند که اجازه ملاقات با آنها را دارم یا اجازه ندارم؟؟!!
می گویند: باشه، حالا چون شاه مملکت هستی؛ اگر اجازه ندهیم چکار کنیم. بیا.
این سه تا مقام، روی صندلی مقابلش لم می دهند. التماس می کند محمدرضا و می گوید چندتا درخواست از شماها دارم
درخواست اول: پدرم در جای خوش آب و هوایی نیست؛ پدرم را ببرید جایی که خوش آب و هوا باشد. (باشد یک فکری می کنیم).!!
یک درخواست دومی هم دارم. می گویند درخواست دوم تو چیست؟؟
محمدرضای پهلوی می گوید: ضیافت، نهاری، شامی در کاخ ما تشریف بیاورید.
دوتای از این ها می گویند خیر؛ در حدی نیستی که در کاخ تو بیاییم. یکی از این ها قبول می کند با یک شرط خفّت بار
(حرّیت ما قبل از انقلاب اینگونه بود)
چند سال می گذرد. خبر می رسد فرستاده کارتر دارد وارد خاک ایران می شود، حضرت امام دست به قلم می شوند اولین و تنها نامه بدون بسم الله الرحمن الرحیم خودشان را که شاید برگرفته از سوره توبه باشد را آغاز می کنند؛
می فرمایند: شنیدم فرستاده کارتر برای ملاقات با من دارد وارد خاک ایران می شود، ملاقات با من برای او به هیچ وجه امکان ندارد و هیچ یک از مسئولین ارشد نظام، حق ملاقات با او را ندارند. والسلام.
هواپیمایش وارد ایران نشده بود، بر می گردد.
این دو داستان را بگذارید کنار هم. حرّیّت ما، اقتدار ما، آزادی ما کجا بود، به کجا رسیدیم؟؟
آزادی، در واقع به این معناست؛ یعنی حرّیّت؛
اما باشد با همین معنایی که عزیزان دلمان در کف خیابان می فرمایند؛
می گویند: نه آقا آزادی به این معنا نیست؛ آزادی یعنی هرجور دلم می خواهد (تن خودم است، موی خودم است، مال خودم است، دلم می خواهد).
باشد. هر جور که دلت می خواهد؛ آزادی این است دیگه؛ درست است؟؟
در سؤال می گوید: چرا ایران مثل کشورهای دیگر، آزادی ندارد؟؟!!
عزیزمن چه کسی گفته است که در کشورهای دیگر، آزادی وجود دارد؟؟
خود شما که می گویی آزادی است، چادر نمی خواهد (به شما ارفاق می کنیم)، یک شال روی سرت بینداز و برو پاریس، یک خیابان را دور بزن، فیلم بگیر و برای من بفرست.
اگر پلیس ها نگرفتند شما را. البته پلیس های آنجا خیلی احترام می گذارند (با شوکر، چوب پاتون می آیند به سراغ شما. خیلی با احترام می آیند).
مگر نمی گویید آزادی؟؟ آزادی یعنی هرکس هرجور دلش می خواهد؛
خب این خانم دلش می خواهد، تن خودش است، مال خودش است، دلش می خواهد در پاریس با چادر راه برود، دلش می خواهد با پوشیه راه برود؛ چرا می گویند: حق نداری راه بروی؟؟!!
کو آزادی؟؟
اتفاقاً اجبار به بی حجابی است.
پس نگوئیم در غرب، آزادی است؛ توهّم آزادی است.
کو آزادی؟؟!!
دختر خانمی حدود دو ماه پیش، لباس بالایش را در آورد و چرندیاتی را می گفت: از من شیر بخورید و…
همین دختر خانم کافی بود نیم تنه ی پائینش را در بیاورد؛ همانجا دستگیرش می کردند.