حکم شرعی و معنا و تعریف تفصیلی و انواع “بدعت”
پرسش:
با سلام
مبنای آیتالله مکارم و شبیری در بدعت چیست؟
نام مرجع تقلید:
آیات عظام مکارم شیرازی، شبیری زنجانی
پاسخ:
با عرض سلام و ادب؛
آیتالله شبیری زنجانی:
اگر عمل شخص باعث شود چیزی که جزء دین نیست، تلقی شود که جزء دین است ولو قصد آن را نداشته باشد، حرام و بدعت خواهد. (۱)
آیتالله مکارم شیرازی:
بدعت بر دو گونه است:
۱ـ بدعت مجاز: نوآوریهای عرفى، اختراعات و اکتشافات تازهای که هر روز در زمینه صنعت، ارتباطات، وسائل نقلیّه، امور نظامى، فضایى و مانند آن شاهد آن هستیم، ازاینقبیل است. این امور، چیزهاى بدیع و جدید و تازهای هستند، امّا بدعت در دین خدا محسوب نمیشود.
عجیب اینکه وهابیهای سلفى تندرو، زمانى با اینگونه نوآوریها نیز بهعنوان مبارزه با بدعت مخالف بودند! هنگامى که براى اولینبار دوچرخه وارد عربستان شد آن را تحریم کردند، و از آن بهعنوان مرکب شیطان نام بردند! ملک سعودِ اوّل براى اینکه بتواند با مرکز ارتش خود بهراحتی ارتباط برقرار کند، تلفنى بین کاخ سلطنتى و پادگان ارتش کشید، هنگامى که سلفیهای تندروِ وهابى از این جریان مطّلع شدند، آن را بدعت نامیدند، و تمام سیمهای تلفنها را قطعهقطعه کردند. امّا اکنون خبرى از این کوتهفکریها نیست، آنها از سرتا قدم غرق صنایع وارداتى غربیها شدهاند. امّا هنوز هم با بسیارى از چیزهایى که از این قسم بدعت محسوب میشود و ارتباطى با شرع و بدعت حرام ندارد، مبارزه میکنند. آنها جشن میلاد پیامبر (صلیالله علیه و آله) را حرام و بدعت میدانند. مراسم عزادارى و فاتحه براى اموات در روز وفات و سوم و چهلم و سالگرد را حرام میدانند. درحالیکه ما اینها را بهعنوان یک دستور دینى انجام نمیدهیم، بلکه بهعنوان مصداق تعظیم شعائر الهى بجا میآوریم.
براى روشنشدن بدعت حرام و نوآوریهای عرفى حلال، باید مرز این دو روشن گردد. آیا تمام کارها و چیزهایى که در عصر پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) نبوده، و اکنون بجا میآورند بدعت محسوب شده، و حرام است؟
در این صورت باید منارههای مسجدالنبی، بلندگوهاى موجود در آن، ستونهای فراوان مسجد، گنبدهاى متحرّک، و مانند آن که هیچکدام در عصر پیامبر نبوده، همگى را بدعت شمرد. درحالیکه چنین نیست، زیرا هیچکس اینها را بهعنوان یک دستور دینى نمیداند. مراسمى که براى فوت عزیز ازدسترفته برگزار میگردد که موجب تسلّى خاطر بازماندگان و تکریم شخصیّت آن مرحوم است یک امر عرفى است نه یک دستور دینى تا بدعت شمرده شود. (۲)
بزرگداشتهایی که براى علما و شخصیتهای مذهبى و دینى و سیاسى گرفته میشود، بهعنوان تقدیر و تشکّر از زحمات آنهاست نه یک دستور خاصّ دینى، تا با چماق بدعت آنها را ممنوع کرد.
نتیجه اینکه نوآوریهای عرفى و اجتماعى که به انگیزههای مختلف انجام میشود و صبغه دینى ندارد، از نظر اسلام حرام نیست.
۲ـ بدعت حرام: یعنى چیزى که جزء دین نیست را بهعنوان یک دستور دینى بجا آوریم. مثلاً گفتن شهادت ثالثه (اشهد أن علیاً ولى الله) در تشهّد نماز بدعت حرام است. زیرا ما حق نداریم هیچچیز به نماز اضافه یا از آن بکاهیم. چرا که اضافهکردن چیزى به نماز بهعنوان دستور شرعى، یا کاستن چیزى از آن به این عنوان حرام است و هیچ دلیلى بر شهادت ثالثه در تشهّد نماز وجود ندارد، و لذا بدعت نامشروع و حرام محسوب میگردد. در هیچ روایتى، از هیچ امام معصومى، و از هیچ فقیهى از فقهاى شیعه در طول تاریخ مجوّزى براى این مسئله نقل نشده است؛
بنابراین، اگر کسى این بدعت را بنهد، و در تشهّد نمازش شهادت ثالثه را بگوید، مرتکب کار حرامى شده، و نمازش باطل است، و روز قیامت باید پاسخگو باشد.
پرسش:
اگر این کار صحیح نیست، چرا در اذان و اقامه گفته میشود؟
پاسخ:
اولاً: هیچکس شهادت ثالثه را بهعنوان جزئی از اذان و اقامه نمیگوید، بلکه تمام فقهاى شیعه آن را بهعنوان تیمّن و تبرک اجازه دادهاند. (۳)
و ثانیاً: اذان و اقامه همانند نماز نیست، و لهذا سخنگفتن نیز در بین فصول آن جایز است، و موجب بطلان آن نمیشود.
نتیجه اینکه شهادت ثالثه در تشهّد نماز یک بدعت است و حرام، و نماز را باطل میکند. تا چه رسد به شهادت رابعه (اشهد ان فاطمة الزهرا ولیة الله) که برخى از عوام به دنبال طرح آن نیز هستند. عشق و علاقه به حضرت على و فاطمه (علیهما السلام) مطلب دیگرى است، ولى نباید آن را ابزارى براى کارهاى غیر شرعى و بى دلیل قرار داد. اگر این راه ناصحیح گشوده شود، فردا شهادت خامسه و سادسه و… نسبت به سایر ائمه (علیهم السلام) نیز مطرح میشود، درحالیکه خود آن بزرگواران قطعاً راضى نیستند، و در عصر حضرات ائمه (علیهمالسلام) هیچ یک از امامان (علیهمالسلام) غیر از شهادت به خداوند و رسالت حضرت رسول (صلیالله علیه و آله)، شهادت دیگرى در تشهد نماز نمیگفتند.
نتیجه اینکه بدعت به معناى نوآورى و اختراع در امور عرفى بدون انتساب به شرع و شریعت اشکالى ندارد، امّا بدعت به معناى داخل کردن چیزى که جزء دین نیست در دین جایز نمیباشد، و متأسّفانه سلفیها و وهابیها مرز این دو را از همدیگر تشخیص نمیدهند.
براي مطالعه بيشتر میتوانید به کتاب «سوگندهاى پربار قرآن» ذیل عنوان “بدعت مشروع و نامشروع! ” نوشته حضرت آیتالله مکارم شیرازی مراجعه نمایید. (۴)