
حضرت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی
ایشان در سال ۱۳۲۷ه.ش و در سن ۱۴ سالگی برای تحصیل علوم دینی به قم رفت و دروس مقدمات و سطح را در درس حسینعلی منتظری، علی مشکینی، محمد صدوقی، مصطفی اعتمادی و محمد مجاهدی حاضر شد. در درس خارج مراجعی از جمله بروجردی، امام خمینی، محقق داماد، سید محمدرضا گلپایگانی، مرتضی حائری یزدی و سید شهابالدین نجفی مرعشی شرکت کرد. همچنین فلسفه و تفسیر را از علامه طباطبایی، حسینعلی منتظری و ابوالفضل زاهدی آموخت. از جمله آثار ایشان میتوان به «السیاسة الاقتصادیة فی الحکومة الاسلامیة» اشاره کرد. از جمله فعالیتهای وی پس از انقلاب، عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی وزارت کشور، عضویت در هیئت مؤسس حزب جمهوری اسلامی، ریاست مجلس شورای اسلامی، جانشینی فرماندهی کل قوا و فرماندهی جنگ، دو دوره ریاست جمهوری، ریاست شورای عالی امنیت ملی، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام از زمان تأسیس تا درگذشت، امامت جمعه موقت تهران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸ش، نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان از ابتدای تأسیس و ریاست آن مجلس از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۹ش، و ریاست هیئت مؤسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی بود.
—————————————————————————–
متن دیدگاه معظمٌله(عفیاللهعنه):
رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای، مجتهدی مسلّم هستند. من بهعنوان یک شاهد، باید بگویم که از حدود سال ۱۳۳۸ یا ۱۳۳۹ خدمت ایشان بودهام. در درسها شرکت داشتیم؛ مباحثهها میکردیم.
بسیاری از کسانی که امروز در بین ما «آیتالله» هستند و هیچکس تردیدی در اجتهاد آنان ندارد، آن روزها آیتالله خامنهای از آنان اگر بالاتر نبودند، پایینتر هم نبودند. معظم له، هم درسها را خوب میفهمیدند و هم خوب استنتاج میکردند و تا الان نیز ضمن مبارزه، مطالعه و کار فقهی و تدریس را فراموش نمیکردند. من، ایشان را مجتهدی میدانم که در مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاست خارجی و در کارهای اساسی نظام تبحّر دارند. (۱)
———————————————————-
به نقل از حجتالاسلاموالمسلمین راشد یزدی(دامت برکاته):
آقای واعظ طبسی به آقای خامنهای ارادت ویژهای داشت! واقعاً ارادتشان عمیق و بیشائبه بود. ایشان همچنین با آقای هاشمی رفسنجانی رابطهی بسیار صمیمی داشتند. یکبار دو جمله از آقای هاشمی رفسنجانی برای آقای طبسی نقل کردم که باعث شد دلش بلرزد… به ایشان گفتم: «آقای طبسی! شما با آقای هاشمی رفیق هستید، چرا به خودش تذکر نمیدهید؟» ایشان پاسخ دادند: «شنبه میروم و به او تذکر میدهم.»
دو روز بعد، دوشنبه، در استخر با آیتالله طبسی دیدار کردم. آنجا کسی نبود جز من و ایشان. از او پرسیدم: «یادتان ماند که به آقای هاشمی تذکر دهید؟» ایشان گفتند: «بله؛ به آقای هاشمی گفتم میخواهم شما را ببینم! ناهار مهمان او بودیم، در جلسهی تشخیص مصلحت. آقای هاشمی گفتند: ناهار که خوردید، بمانید.» سپس در جایی که کسی نبود، به آقای هاشمی گفتم: «شما گاهی سخنانی میگویید که ترکش آن به آقای خامنهای میخورد!»
آقای هاشمی رفسنجانی برآشفتند و گفتند: «من ۶۰ سال است که به ایشان ارادت دارم. آیا ممکن است من حرفی بزنم که ترکش آن به ایشان بخورد؟! آقای طبسی! من به شما میگویم، نه تنها ایشان را پس از امام، شایستهترین فرد برای رهبری میدانم، بلکه از لحاظ مرجعیت نیز ایشان را از همه جلوتر میبینم… از نظر مرجعیت، ایشان را بینظیر (۲) میدانم.»
من دوباره از آقای طبسی پرسیدم: «بینظیر؟!» ایشان تأکید کردند: «بله؛ بینظیر!» (۳)