آیت الله العظمی خوئی (رحمة الله علیه)
سید ابوالقاسم موسوی خویی (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش) از مراجع تقلید شیعه، رجالی و نویسنده مجموعه ۲۳ جلدی معجم رجال الحدیث و همچنین صاحب اثر تفسیری البیان فی تفسیر القرآن بود. میرزای نائینی و محقق اصفهانی دو تن از برجستهترین استادان ایشان در فقه و اصول فقه بودهاند. آغاز رسمی مرجعیت آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی دانسته شده و درگذشت سید محسن طباطبائی حکیم، آغاز مرجعیت وی مخصوصاً در عراق خوانده شده است. آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی، در طول هفتاد سال تدریس، یک دوره کامل درس خارج فقه و شش دوره درس خارج اصول فقه را تدریس کرده و یک دوره کوتاه هم به تدریس تفسیر قرآن پرداخت. عالمانی از جمله محمد اسحاق فیاض، سید محمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سید علی سیستانی، حسین وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی، سید موسی صدر و سید عبدالکریم موسوی اردبیلی از شاگردان آیت الله العظمی خویی معرفی شدهاند.
آیتالله العظمی خویی در فقه و اصول فقه، نظرات و آرای قابل توجهی داشته که گاه با نظرات مشهور فقیهان شیعه متفاوت است. برخی منابع، فتاوای متفاوت ایشان را تا ۳۰۰ مورد دانستهاند. مخالفت با مکلف بودن کافران به انجام فروع دین، عدم پذیرش نسبی بودن آغاز ماه قمری و مخالفت با اعتبار شهرت فتوایی و اجماع، برخی از نظرات متفاوت ایشان در فقه و اصول فقه است. آیتالله العظمی خویی در دوران مرجعیت خود، اقداماتی در راستای تبلیغ دین، ترویج تشیع و یاری رساندن به نیازمندان کرده است؛ از جمله ساختن کتابخانه، مدرسه، مسجد، حسینیه و بیمارستان در کشورهای ایران، عراق، مالزی، انگلستان، امریکا، هندوستان و…
آیتالله العظمی خویی در دهه ۱۳۴۰ش، مواضع و بیانیههایی علیه دولت پهلوی داشته است؛ اعتراض به واقعه فیضیه در سال ۱۳۴۲ش از این جملهاند. ایشان پس از شروع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در ایران در مواردی از جمله همهپرسی تعیین نظام جمهوری اسلامی و همچنین جنگ عراق علیه ایران، به حمایت از انقلاب و جمهوری اسلامی ایران پرداخت. ایشان در جریان انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق و تعیین شورای رهبری برای اداره مناطق تحت مدیریت شیعیان، تحت فشار حکومت صدام حسین قرار گرفت و تا پایان عمر در حصر خانگی بود.
زندگی
۱۲۷۸ش تولد در خوی
۱۲۸۹ش هجرت به عراق برای تحصیل
۱۳۴۱ش ارسال تلگراف به محمدرضا پهلوی و نامشروع دانستن لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
۱۳۵۰ش اخراج بسیاری از شاگردان خویی از عراق توسط دولت عراق
۱۳۶۹ش حمایت از انتفاضه شعبانیه عراق و دستگیری و اجبار ملاقات با صدام
۱۳۷۱ش درگذشت و دفن در نجف.
سیدابوالقاسم موسوی خویی در ۱۵ رجب ۱۳۱۷ق مطابق با ۲۸ آبان ۱۲۷۸ش در شهر خوی از توابع آذربایجان غربی به دنیا آمد. (۱) پدرش سید علیاکبر خوئی، از شاگردان عبدالله مامقانی بود که به دلیل عدم موافقت با مشروطه غیرمشروعه، (۲) در سال ۱۳۲۸ق از ایران به نجف مهاجرت کرد. (۳)
آیتالله العظمی خویی، شنبه ۸ صفر ۱۴۱۳ق مطابق با ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ش، در ۹۶ سالگی (۹۳ سالگی بر اساس تاریخ شمسی) به علت بیماری قلبی در کوفه درگذشت و در کنار مسجد الخضراء در صحن حرم امیرالمؤمنین دفن شد. (۴)
زیست علمی
آیت الله العظمی ابوالقاسم خویی سال ۱۳۳۰ق در ۱۳ سالگی، همراه با برادرش عبدالله خویی به پدر خود در نجف پیوست. (۵) او شش سال به تحصیل مقدمات و سطوح عالی حوزه پرداخت و سپس ۱۴ سال در درس استادان علوم مختلف از جمله فقه و اصول شرکت کرد. از این میان، چنانکه خود ایشان در زندگینامه خودنوشت آورده، بیشترین استفاده را از محمدحسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی داشته است. (۶) (۷)
اساتید و اجازه اجتهاد
آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خویی، علاوه بر آنکه به گفته خود، از محمدحسین نائینی و محمدحسین اصفهانی بیشترین استفاده علمی را برده و دورهای کامل از علم اصول و برخی کتابهای فقهی را از آنان آموخته، از اساتید دیگری از جمله شیخ الشریعه (درگذشته ۱۳۳۸ق)، مهدی مازندرانی (درگذشته ۱۳۴۲ق) و آقا ضیاء عراقی (۸) نیز یاد کرده است.
برخی دیگر از استادان آیت الله العظمی خویی عبارتند از:
محمدجواد بلاغی در علم کلام، عقاید و تفسیر، سید ابوتراب خوانساری در علم رجال و درایه، سید ابوالقاسم خوانساری در علم ریاضیات، سید حسین بادکوبهای در فلسفه و عرفان و همچنین سید علی قاضی. (۹)
آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خویی در طول دوران تحصیل خود در حوزه علمیه نجف، با سید محمدهادی میلانی (درگذشته ۱۳۹۵ق)، سید محمدحسین طباطبایی (درگذشته ۱۴۰۲ق)، سید صدرالدین جزایری، علیمحمد بروجردی (درگذشته ۱۳۹۵ق)، سید حسین خادمی و سید محمد حسینی همدانی مباحثه میکرده است. (۱۰)
آیت الله العظمی خویی در سال ۱۳۵۲ق از بسیاری از استادان حوزه علمیه نجف اجازه اجتهاد دریافت کرده است؛ محمدحسین نائینی، محمدحسین غروی اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، محمدحسین بلاغی، میرزا علی آقا شیرازی، و سید ابوالحسن اصفهانی از این جملهاند. (۱۱)
مرجعیت
آغاز مرجعیت آیت الله العظمی خویی به روشنی مشخص نیست، اما بسیاری از منابع، آغاز جدی مرجعیت ایشان را پس از درگذشت بروجردی دانسته و تأکید کردهاند که پس از درگذشت سید محسن طباطبائی حکیم، خویی مخصوصاً در عراق، مرجع برتر شناخته میشد (۱۲) و جایگاه مرجعیت ایشان در میان شیعیان ایران هم مهم گزارش شده است. (۱۳) آیتالله العظمی خویی، از جمله مراجعی دانسته شده که در میان اکثر شیعیان، اعم از عرب و غیرعرب، نفوذ چشمگیری داشته است. (۱۴)
۱۴ نفر از مجتهدین نجف از جمله صدرا بادکوبهای، سید محمدباقر صدر، سید محمد روحانی، مجتبی لنکرانی، موسی زنجانی، یوسف کربلائی، سید یوسف حکیم، و سید جعفر مرعشی اعلمیت آیتالله العظمی خویی را اعلام کردند. (۱۵) سید موسی صدر از سوی مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان، آیتالله العظمی خویی را مرجع اعلم معرفی کرد. (۱۶)
تدریس
آیت الله العظمی ابوالقاسم خویی در خلال تحصیل در حوزه علمیه نجف، به تدریس هم مشغول بوده و به گزارش منابع مختلف، هر کتابی را که میآموخته، آن را تدریس میکرده است. (۱۷)
پس از درگذشت محمدحسین غروی نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی، مجلس درس سید ابوالقاسم خویی و محمدعلی کاظمی خراسانی، از درسهای مهم نجف گزارش شده و بر این اساس، پس از درگذشت کاظمی خراسانی، مجلس درس خویی، از مجالس مشهور حوزه درسی نجف معرفی شده است. (۱۸) چنانکه آیتالله العظمی خویی در زندگینامه خودنوشت آورده، در خلال سالهای طولانی تدریس، جز در روزهای بیماری و سفر، هیچگاه دست از تعلیم شاگردان خویش نکشیده است. (۱۹) ایشان در مجموع ۷۰ سال به تدریس دروس سطح و خارج در حوزه نجف پرداخته و بر اساس منابع، نزدیک پنجاه سال، مجلس درسی نامآوری در حوزه علمیه نجف را عهدهدار بوده و طلابی از ایران، هند، افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان و برخی کشورهای دیگر، در درس ایشان حاضر میشدهاند. (۲۰)
آیت الله العظمی خویی، یک دوره کامل درس خارج فقه و شش دوره درس خارج اصول فقه را به شاگردان خود تعلیم داد. ایشان همچنین در یک دوره کوتاه به تدریس تفسیر قرآن پرداخت. (۲۱)
شیوه تدریس
آیتالله العظمی خویی، در تدریس مباحث علمی، چیرهدست و مسلط خوانده شده که مطالب را شمرده، فصیح، منظم و بدون وارد شدن به زواید و حواشی بیان میکرده، به مباحث فلسفی نمیپرداخته، استفاده فراوانی از روایات میکرده و به سندهای روایات توجه ویژه میکرده است. (۲۲) درس ایشان، خلاصهای از آراء و مبانی علمی مجالس درس آقا ضیاء عراقی، محمدحسین غروی نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی و نظرات خود ایشان توصیف شده است. (۲۳)
آثار و تقریرات
آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی، آثاری در موضوعات فقه، اصول فقه، رجال، کلام و علوم قرآنی نگاشته است. آثار ایشان در مجموعهای پنجاه جلدی با عنوان «موسوعة الامام الخوئی» گردآوری شده است. (۲۴)
برخی از شناختهشدهترین آثار ایشان
اجود التقریرات
معجم رجال الحدیث
البیان فی تفسیر القرآن
شاگردان
ابوالقاسم خویی، شاگردان فراوانی داشته و برخی منابع بیش از ۶۰۰ شاگرد برای ایشان برشمردهاند. (۲۵)
برخی دیگر از شاگردان
حاج آقا تقی قمی
ابوالقاسم گرجی (۲۶)
حسین وحید خراسانی
محمدآصف محسنی قندهاری (۲۷)
سید عبدالکریم رضوی کشمیری (۲۸)
اقدامات سیاسی
حمایت از انقلاب اسلامی ایران
آیتالله العظمی خویی، تا پیش از مرجعیت، بیانیهها و اطلاعیههایی در محکومیت اقدامات حکومت پهلوی صادر کرده، در یک دوره بیش از ده ساله، تقریباً سیاست سکوت را در پیش گرفته و سپس در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در بهمن ۱۳۵۷ش، به حمایت از امام خمینی و انقلاب اسلامی پرداخته است. سرانجام حمایت خویی از انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق، به حصر خانگی او انجامید. (۲۹)
برخی از اقدامات اجتماعی و سیاسی آیتالله العظمی خویی
مواضع علیه حکومت پهلوی
آیتالله العظمی خویی در مهر ۱۳۴۱ش در تلگرافی به محمدرضا پهلوی، شاه ایران، با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مخالفت کرد و آن را مغایر شرع خواند. (۳۰)
همچنین در پیامی به سید محمد بهبهانی، تأکید کرد که «خاموش کردن صدای ملت با قوه قهریه، دیری نخواهد پایید و تبلیغات عوامفریبانه، مشکلات را حل نمیکند و اقتصاد ورشکسته و ناخشنودی مردم را درمان نخواهد کرد.» (۳۱)
ایشان همچنین در واکنش به واقعه فیضیه در ابتدای سال ۱۳۴۲ش، تلگرامی به محمدرضا فرستاد و از «انحطاط مملکت اسلامی و خط مشی زمامدارانش» اظهار تأسف کرد. (۳۲)
یک ماه بعد در پاسخ به نامه جمعی از علمای ایران، عدم صلاحیت حاکمان فاسد را اعلام کرد؛ وظیفه روحانیت را سنگین دانست و سکوت را ناروا شمرد. (۳۳)
ستمگر خواندن دستگاه حاکم ایران پس از کشتار مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش، حکم به ممنوعیت شرکت در انتخابات دوره ۲۱ مجلس و از اعتبار ساقط دانستن آن، حمایت از امام خمینی در پی دستگیری و شایعه محاکمه امام، برخی دیگر از واکنشهای سیاسی ایشان است. (۳۴)
اخراج ایرانیان از عراق
در جریان اخراج ایرانیان از عراق، از اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی، آیتالله العظمی خویی از معدود عالمان شیعه بود که اخراج نشد. با این حال اخراج بسیاری از شاگردانش باعث کاهش رونق درس ایشان شد. (۳۵) بسیاری از شاگردان آیتالله العظمی خویی با حضور در حوزه علمیه قم، اندیشههای فقهی و اصولی استاد خود را ترویج کردند و حوزه علمیه قم در دوره معاصر را که تا پیش از آن تحت تأثیر روش علمی حائری یزدی و بروجردی بود، با رویکردهای فقهی و اصولی خویی، میرزای نائینی، محقق اصفهانی و آقاضیاء عراقی آشنا کنند. (۳۶)
همراهی با انقلاب اسلامی ایران
آیت الله العظمی خویی در شرایطی که مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی تشدید شده بود، به همراهی با انقلاب اسلامی ایران پرداخت و پس از آن هم در موارد مختلف، از جمهوری اسلامی ایران حمایت کرد. ایشان پیش از پیروزی انقلاب، در بیانیهای خطاب به مراجع، علما و ملت ایران، از مردم خواست که با شجاعت و با حفظ موازین شرعی قدم بردارند. (۳۷) آیتالله العظمی خویی پس از آن در جریان همهپرسی تعیین نظام جمهوری اسلامی، مردم را به رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند، از شاگردان خود خواست تا در امور انقلاب مشارکت کنند و در جنگ عراق با ایران، به رغم فشار دولت صدام مبنی بر حمایت از عراق، حکم به جواز استفاده از وجوهات شرعی در تأمین ملزومات رزمندگان ایران داد. (۳۸)
برخی از مراکز اسلامی تحت نظر مؤسسه خیریه آیت الله خویی
مرکز الامام الخویی در لندن، شامل مرکز اسلامی، مدرسه امام صادق (علیه السلام) ویژه پسران، مدرسه الزهرا (سلام الله علیها) ویژه دختران. (۳۹)
مرکز اسلامی امام خویی در نیویورک. (۴۰)
مجتمع فرهنگی امام خویی در بمبئی. (۴۱)
واقعیت ماجرای انگشتر اهدایی به محمدرضا پهلوی
در دیدار آیتالله خوئی و فرح چه گذشت؟
صفاءالدین تبرائیان:
آیتالله شیخ نصرالله شاهآبادی در خاطراتش که هنوز منتشر نشده است مطرح میکند و میگوید: «در رابطه با اتهام کذب انگشتر، از خود ایشان (آیتالله العظمی خوئی) سؤال کردند. ایشان جواب دادند:
از این اتهامات زیاد است. روز جوابگویی و قیامتی هم هست و انسانها همه آنجا حاضر میشوند و باید پاسخ دهند آنچه به دیگران افترا زدهاند.» (۴۲)
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی رحلت حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید ابوالقاسم خویی:
بسماللهالرحمنالرحیم
انا لله و اناالیه راجعون
با تأسف و تأثر فراوان با خبر شدیم که عالم جلیل القدر و فقیه عظیم الشأن حضرت آیةالله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی مرجع تقلید بزرگوار روز گذشته دار فانی را وداع گفته و به جوار رحمت حق رحلت نمودند.
این حادثه برای جهان اسلام مخصوصاً حوزه های علمیه مصیبتی بزرگ است. آن عالم بزرگ بقیه ی سلف صالح و یکی از پرچمداران علوم اسلامی و یکی ازمراجع بزرگ تقلید دوران معاصر بود. ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزههای علمیه از اساتید مسلم و کم نظیر بحساب میآمد. فقیهی بزرگ و اصولیای عمیق و مفسری نوآور و رجالیای صاحب مکتب و متکلمی زبر دست بود.
آثار علمی ارزشمند این مرد بزرگ به دهها جلد کتاب در فقه و اصول و تفسیر و رجال منحصر نمی شود. هزاران شاگرد تربیت یافته در حوزه ی دروس غنی و سرشار او هم اکنون در همه بلاد اسلامی منتشرند.
این بزرگوار یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (رضواناللهتعالیعلیه) حوزهی علمیه ی نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوششی ارجمند در همراهی با حرکت عظیم روحانیت و مردم در ایران مبذول کرد.
در نهضت خونین مردم عراق در رمضان سال ۱۴۱۱ هجری قمری قطب اصلی نهضت و مرکز صدور حکم قیام اسلامی بود و به همین جهت پس از سرکوب شدن این نهضت بوسیله رژیم خونخوار بعثی این کهن مرد دانشمند مورد آزار و شکنجه و اهانت مأموران سنگدل بعثی قرار گرفت و در معرض خطر جدی واقع شد و پس از آنکه به فضل الهی از خطر نجات یافت تا مدت ها در شرایط سخت زیر نظر مأموران بعثی قرار داشت.
عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت سرشار از آزمایش های الهی و نمایشگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزگار است.
اینجانب مصیبت درگذشت این مرجع بزرگوار تقلید را به حضرت بقیةالله الاعظم (ارواحنالهالفداء) و جهان تشیع مخصوصاً به حوزههای علمیه و علما و فقهای بزرگ و نیز به خانواده محترم و فرزندان ایشان و همه دوستداران و مقلّدین ایشان تسلیت می گویم و رحمت و فضل و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت می نمایم. (۴۳)
یکشنبه نهم صفر ۱۴۱۳ هجری قمری
سید علی خامنهای
https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2629