داستان های فقه آموز

ماجراهای فقه‌آموز (قسمت ۵)

‏﷽

#ماجراهای_فقه‌آموز (قسمت ۵)

داستان فقهی: سهم من از دریا

ساحل خلوت بود. نیما درحال قدم زدن بود، نگاهش به یک وانت تخلیه زباله افتاد که زباله‌ها رو کنار ساحل می‌ریخت.

نیما داد زد: “این دریای خداست، نه زباله‌دونی”

مرد با یک بی‌تفاوتی و تمسخر خاصّی: “دریا بزرگه، نترس پر نمیشه، غم به دلت راه نده”.

نیما رفت جلو: حق دریا واقعاً همینه؟ حق ماهی‌ها اینه؟ مردمی که می‌خوان کنار دریا لذت ببرن با این کار اذیت میشن و از بوی تعفن حالشون بد میشه. واقعاً عقلانیه این کاری که داری میکنی؟
اصلاً قانون هیچی!
خودت با خونواده‌ات نمیاین کنار دریا برای تفریح؟!

مرد خندید: “برو بابا! اینهمه ساحل…”

نیما همونجا به شهرداری زنگ زد و گزارش داد.
فردای اون روز، با حکم دادستان، اون مرد رو مجبور کردن کل ساحل منطقه رو تمیز کنه.

وقتی داشت زباله‌ها را جمع می‌کرد، نیما بهش گفت: آره دریا بزرگه ولی با کار دیروزت نتونستم کنار بیام.

شهرداری منطقه بعد از این ماجرا یک تابلو نصب کرد با این جمله:
“اگر فردای قیامت خدا ازت بپرسه با نعمت من (دریا) چه کردی؟
می‌تونی پاسخ بدی: همونطور که تو به من دادی، استفاده کردم.”

پیام داستان:
– آلودگی محیط زیست نقض حقوق عمومی است.
– حفاظت از طبیعت پاسخگویی در برابر خالق است.
– بر اساس قانون ما در قبال محیط زیست مسئول هستیم.

قانون:
اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: در جمهوری اسلامی‏، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می‌گردد.

ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات): هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی شناخته شود از قبیل آلوده کردن آب آشامیدنی یا توزیع آب آشامیدنی آلوده، دفع غیربهداشتی فضولات انسانی و دامی و مواد زاید، ریختن مواد مسموم کننده در رودخانه‌ها، زباله در خیابان‌ها و کشتار غیرمجاز دام، استفاده غیرمجاز فاضلاب خام یا پس آب تصفیه خانه‌های فاضلاب برای مصارف کشاورزی ممنوع می‌باشد و مرتکبین چنانچه طبق قوانین خاص مشمول مجازات شدیدتری نباشند به حبس تا یک سال محکوم خواهند شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا