داستان های فقه آموز

ماجراهای فقه‌آموز (قسمت ۲۸)

‏﷽

#ماجراهای_فقه‌آموز (قسمت ۲۸)

داستان فقهی: حاشیه‌های یک برگه

ساعت دو بعدازظهر بود. بیشتر کارمندان اداره، پوشه‌ها را بسته و آماده‌ی رفتن بودند. اما دکتر حقیقت، رئیس واحد برنامه‌ریزی، همچنان پشت میزش نشسته بود و مشغول بررسی گزارش‌های پایان ماه بود.

روی میز کناری، کارمند جوانی به نام «رستگار» مشغول بایگانی اسناد بود. دسته‌ای از برگه‌های چاپ‌شده‌ی اشتباه و اوراق اضافی روی میزش قرار داشت. حقیقت نیم‌نگاهی به او انداخت و گفت:

– رستگار جان، بریم؟
– بله آقای دکتر، فقط چند دقیقه صبر کنید.

رستگار چند پوشه‌ی دکمه‌دار از کمد بیرون آورد. برگه‌های یک‌رو سفید را با دقت داخل یکی از پوشه‌ها گذاشت. بعد قیچی برداشت و شروع کرد به جدا کردن قسمت‌های سفید برگه‌هایی که هنوز قابل استفاده بودند. حاشیه‌ها را در پوشه‌ای دیگر جمع کرد و باقیِ برگه‌های غیرقابل استفاده را در سطل بازیافت انداخت.

حقیقت در دل با خودش گفت:
– لابد این برگه‌ها را به خانه می‌برد تا به عنوان چرکنویس استفاده کند. عادت خیلی‌ها همین است…

روز بعد، اول وقت اداری، حقیقت کنار میز رستگار ایستاده بود و مشغول جابه‌جایی پرونده‌ها بود. ارباب‌رجوع یکی پس از دیگری وارد می‌شدند و کارهایشان انجام می‌گرفت. گاهی که یکی از آن‌ها برگه‌ای برای یادداشت لازم داشت، رستگار بی‌درنگ یکی از همان برگه‌های برش خورده را از پوشه بیرون می‌آورد و در اختیارش می‌گذاشت.

گاهی هم که لازم بود دستگاه پرینتر آزمایش شود، او همان برگه‌های یک رو سفید را داخل دستگاه قرار می‌داد تا کاغذ نو هدر نرود.

حقیقت که همه‌چیز را زیر نظر داشت، لبخندی زد و گفت:
– دمت گرم رستگار! عجب دقتی داری که نذاری کاغذها اسراف بشه.

رستگار لحظه‌ای مکث کرد، بعد جدی و آرام پاسخ داد:
– فقط بحث اسراف نیست آقای دکتر. این برگه‌ها اموال بیت‌الماله. بیت‌المال حتی اگر یک برگ کاغذ باشه، حق عموم مردمه. استفاده‌ی شخصی از اون‌ها، حتی با نیت خیر، تصرف در مال عمومیه و شرعاً جایز نیست.

حقیقت کمی در فکر فرو رفت. حقیقتی ساده اما عمیق در دلش نشست.

چند روز بعد، او طرحی به مدیریت پیشنهاد داد: همه‌ی برگه‌های باطله در انباری جمع‌آوری و سپس دسته‌جمعی فروخته شوند و پولش صرف خرید کتاب برای کتابخانه‌ی اداره گردد.

در جلسه‌ی بعدی کارکنان، دکتر حقیقت رو به همکاران گفت:
– ما کارمندان دولت معمولاً فکر می‌کنیم فقط اختلاس‌ها و سوءاستفاده‌های بزرگ است که به بیت‌المال لطمه می‌زند. اما واقعیت این است که همین رفتارهای کوچک و به‌ظاهر بی‌اهمیت هم اگر نادیده گرفته شود، به تدریج حقوق عمومی را ضایع می‌کند. خوشحالم که در این اداره، همکارانی مثل آقای رستگار داریم که با دقت و ایمانشان به ما یاد می‌دهند امانتداری از همین جزئیات آغاز می‌شود.

نگاه تحسین‌برانگیز همکاران به سمت آقای رستگار برگشت. آقای رستگار لبخندی زد و سرش را پایین انداخت.

۴ شهریور – روز کارمند

✅ حکم شرعی:
استفاده از برگه‌ی باطله یا یک روسفید بیت‌المال:
اگر امکان استفاده از آن در جهت نیازهای دیگر بیت‌المال وجود دارد و یا بتوان آن‌ها را فروخت و برای بیت‌المال هزینه‌کرد، استفاده‌ی شخصی جائز نیست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا