راههای انتخاب مرجع تقلید ـ شبههای پیرامون مراجع ـ تحلیل خطبه ۱۸ نهجالبلاغه پیرامون اختلاف فتاوا
پرسش:
با عرض سلام و خسته نباشید.
بنده برای انتخاب مرجع تقلید دچار سردرگمی شدهام و واقعاً با وجود تحقیق زیاد نمیتوانم مرجع تقلید انتخاب کنم. شما نگاه کنید به دفتر هر مرجعی که میروید آنها او را اعلم و شایسته میدانند. از هر آقا و شیخی هم که سؤال میکنی شخص مدنظر خودش را معرفی میکند. بااینوجود به نظر شما آیا میشود شخص واحدی را انتخاب کرد که بتوان گفت او اعلم است و روی او قسم خورد؟!
بنده که نمیدانم در فقه و اصول کدام قوی ترند!!
بنده که نمیدانم کدام با ورع ترند!!
آیا به نظر شما اگر یک یا نهایتاً دو مرجع حرف اول و آخر را میزدند بهتر نبود؟ (البته از لحاظ مرجعیت نه از لحاظ اجتهاد. باتوجهبه خطبهی ۱۸ نهجالبلاغه که دربارهی نکوهش اختلاف علما در فتاوی است). خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید. با تشکر
نام مرجع تقلید:
آیتاللهالعظمی سیستانی (حفظهالله تعالی)
پاسخ:
با عرض سلام و ادب؛
مجتهد بودن فرد و نیز اعلم بودنِ مجتهد را از سهراه میتوان شناخت:
اوّل: آنکه خود انسان یقین كند، (۱) مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
دوم: آنکه دو نفر عالمِ عادل که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، بهشرط آنکه دو نفر عالمِ عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند؛ بلکه اجتهاد یا اعلمیت فرد به گفته یک نفر از اهل خبره و اطّلاع که مورداعتماد انسان باشد نیز ثابت میشود.
و در صورت تعارض اهل خبره، شهادت گروهی که مهارت و خبره بودنشان بیشتر است، مورد قبول میباشد، طوری که احتمال اینکه شهادت این گروه خبره، مطابق با واقع باشد، نسبت به گروه دیگر احتمال قویتری باشد و این احتمال قویتر باعث شود تردید و دودلی که در ابتدا به سبب تعارض گفتار آن دو گروه ایجاد شده، به یک طرف رفته و گفتار گروه دیگر در مقایسه با آن گروه، عرفاً بدون تردید بهحساب آید.
سوم: آنکه انسان از راههای معقول به اجتهاد یا اعلمیت فردی اطمینان پیدا کند، مثل آنکه عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند. (۲)
شایانذکر است اگر هیچ یک از این راهها برای تعیین مجتهد اعلم امکانپذیر نشد مکلّف باید به توضیحی که در مورد فوت مرجع تقلید بیان شده است عمل نماید که برای اطلاع میتوانید اینجا را کلیک نمایید.
و درمورد کلامتان که فرمودهاید:
« آیا میشود شخص واحدی را انتخاب کرد که بتوان گفت او اعلم است و روی او قسم خورد؟!»
باید به عرض برسانم وظیفه شما ظاهر است، لذا اگر از شخصی که طبق تحقیقاتتان اعلم است تقلید کردید، و در قیامت مشخص شد دیگری اعلم بوده، بر شما گناهی نیست، بلکه چون به وظیفه عمل کردهاید، مأجور بوده و اجر و ثواب به شما تعلق میگیرد.
و در فراز بعد هم که آوردهاید:
«بنده که نمیدانم در فقه و اصول کدام قوی ترند! بنده که نمیدانم کدام با ورع ترند!»
شما لازم نیست نظر دهید، بلکه این وظیفه اهل خبره هست. شما از ۲ نفر عالم عادل اهل خبره که باتقوا هست بپرسید، مطمئن باشید به نفع خود نظر نمیدهد و تحقیقات و حقایق را بیان مینماید.
همه این مشکلات به علّت دوری ما از امام است. امام ما قطعاً وجود دارد و بر احوال ما مطلع است؛ ولی ما دسترسی آسان به حضرت نداریم و وظیفهمان این است از عالمان دین تقلید نماییم. ان شاالله با ظهور حضرت، تمامی ای مشکلات برطرف میشود.
ما با ترک گناه، خود را برای ظهور آماده کنیم و ان شاالله بهاندازه خودمان زمینهساز ظهور باشیم.
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حبیبتک فاطمة
اما این که در مورد خطبه ۱۸ نهجالبلاغه فرمودهاید، باید به عرض برسانم:
این خطبه هیچ ارتباطی با سؤال و شبهه حضرتعالی ندارد، بلکه این خطبه شریف در خصوص عالمانی است که پس از پیامبر اعظم (صلیالله علیه و آله و سلم) از عترت (علیهمالسلام) فاصله گرفتند، و در بسیاری از احکام به رأی و قیاس توسل میجستند و احکام دین را بر اساس حدس و گمانهای بیپایه تعیین میکردند، و حتی گاه بر پایه رأی خود حکم مسلّم دین را تغییر میدادند.
و اما مراجع ما بر اساس کتاب قرآن و کلام معصومین (علیهمالسلام) فتوا میدهند و العیاذبالله که کوچکترین فتوایی را بر اساس هواوهوس یا تمایلات دنیوی یا … صادر نمایند، لذا در اصل اختلافی ندارند و در فروعات جزئیه اختلاف وجود دارد.
متن خطبه شریفی که فرمودهاید را برایتان میآوریم و بادقت به محتوا و معنا متوجه عرائض فوق میشوید:
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
فى ذَمِّ اخْتِلافِ الْعُلَماءِ فِى الْفُتْيا
در نکوهش اختلاف علما در فتاوی
تَرِدُ عَلى اَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فى حُكْم مِنَ الاَْحْكامِ فَيَحْكُمُ فيها
در حکمی از احکام قضیهای نزدیکی از ایشان مطرح میگردد او به رأی خود
بِرَأْيِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِها عَلی غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فيها بِخِلافِهِ،
حکم میدهد، سپس همان بر دیگری ارائه میشود او حکمی دیگر صادر مینماید،
ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضاةُ بِذلِكَ عِنْدَ الاِْمامِ الَّذِى اسْتَقْضاهُمْ
آنگاه به نزد رهبری میروند که مسند قضا را به آنان سپرده است
فَيُصَوِّبُ آراءَهُمْ جَميعاً! وَ اِلهُهُمْ واحِدٌ، وَ نَبِيُّهُمْ واحِدٌ،
او هم صحّت هر دو حکم را تصدیق مینماید! درحالیکه خدا و پیامبر
وَ كِتابُهُمْ واحِدٌ. اَفَامَرَهُمُ اللّهُ تَعالى بِالاِْخْتِلافِ فَاَطاعُوهُ؟
و کتابشان یکی است. آیا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش کردهاند؟
اَمْ نَهاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟ اَمْ اَنْزَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ ديناً ناقِصاً فَاسْتَعانَ
یا آنان را از اختلاف نهی فرموده و آنان از نهی او سرپیچی نمودهاند؟ یا خداوند دینی ناقص نازل نموده
بِهِمْ عَلى اِتْمامِهِ؟ اَمْ كانُوا شُرَكاءَ لَهُ فَلَهُمْ اَنْ يَقُولُوا،
و از آنان برای کامل نمودنش یاری خواسته؟ یا این فتوا دهندگان در حکم شریک خداوندند که میتوانند
وَ عَلَيْهِ اَنْ يَرْضى؟ اَمْ اَنْزَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ ديناً تامّاً
به رأی خود حکم نمایند و بر خداوند است که بهحکم آنان رضایت دهد؟ یا خداوند دین کاملی فرستاده
فَقَصَّرَ الرَّسُولُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ عَنْ تَبْليغِهِ وَ اَدائِهِ؟
ولی رسولش – که درود خدا بر او و آلش باد – در تبلیغ آن کوتاهی کرده؟
وَ اللّهُ سُبْحانَهُ يَقُولُ: «ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِنْ شَىْء.» وَ قالَ:
درصورتیکه خداوند میفرماید: «در کتاب چیزی را فرونگذاشتیم.» و میفرماید:
«فيهِ تِبْيانُ كُلِّ شَىْء.» وَ ذَكَرَ اَنَّ الْكِتابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً،
«بیان هر چیزی در آن است.» و تذکر داده که بعض قرآن گواه بعض دیگر است،
وَ اَنَّهُ لاَ اخْتِلافَ فيهِ، فَقالَ سُبْحانَهُ: «وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللّهِ
و اختلافی در آن نیست، و فرموده: «اگر این کتاب از سوی غیر خداوند نازل شده بود
لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً.» وَ اِنَّ الْقُرْآنَ ظاهِرُهُ اَنيقٌ، وَ باطِنُهُ عَميقٌ،
در آن اختلاف فراوان مییافتند. قرآن ظاهرش زیبا، و باطنش عمیق و ناپیداست،
لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضى غَرائِبُهُ، وَلا تُكْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ.
شگفتیهایش تمامشدنی نیست، و غرائبش پایانی ندارد، و تاریکیها جز با قرآن از فضای حیات زدوده نگردد. (۳)
برای اطلاع از «دلائل عقلی و نقلی بر وجوب تقلید – وجوب تقلید از مراجع» اینجا را کلیک نمایید.
برای اطلاع از اهمّیّت و چگونگی یادگیری احکام الهی با موضوع:
اهمّیّت فراگیری احکام اینجا را کلیک نمایید.
لزوم مراجعه به فقها اینجا را کلیک نمایید.
علّت لزوم تقلید (چرا باید تقلید کنیم؟) اینجا را کلیک نمایید