تعریف فقیر و مسکین و احکام پیرامون آنها
مطابق با فتوای آیت الله العظمی سیستانی
تعریف فقیر شرعی و مسکین و احکام مربوط به آنها از قرار ذیل می باشد که تفصیل آن در ضمن چند مسأله بیان می شود.
۱) فقیر كسی است كه مخارج سال خود و خانواده اش را در حدّ شأن ندارد و از تأمین آن ناتوان است و مسکین كسی است كه از فقیر سختتر می گذراند و وضعیت زندگانی اش نامناسب تر است مثل اینکه نفقه مورد احتیاج روزانه اش را هم ندارد.
۲) کسی که تنها، منبع درآمدی دارد که درآمد حاصل از آن از مخارج سالش كمتر است و جواب گوی مخارج سالش نیست، فقیر محسوب می شود و تنها می توان به مقدار كسری مخارجش از وجوهات شرعیه با رعایت شرایط استحقاق آن به وی پرداخت نمود.
۳) کسی که تنها، منبع درآمدی دارد که درآمد حاصل از آن از مخارج سالش كمتر است و جوابگوی مخارج سالش نیست، فقیر محسوب میشود و فقط میتوان به مقدار كسری مخارجش از وجوهات شرعیه ای که در آن فقر معتبر است با رعایت شرایط استحقاق آن، به وی پرداخت نمود.
۴) کسی که ملک یا سهام اضافی و مانند آن دارد که میتواند آنها را بفروشد و صرف تأمین مخارج زندگیاش نماید یا سرمایه و ابزار کار بیشتر از مقدار احتیاج و نیاز دارد و میتواند آنها را به سرمایه و ابزار کار کم ارزشتر تبدیل کند، به گونه ای که سرمایه و ابزار کار کم ارزشتر نیز زندگی او را در حد شأن تأمین میکند، در این صورت لازم است این کار را بکند و فقیر محسوب نمیشود و نمیتوان برای کسری مخارجش از وجوهات شرعیه ای که در آن فقر معتبر است به وی پرداخت نمود.
۵) صنعتگر یا تاجر و مانند آن که سرمایه کسب یا وسایل و ابزار کاری در اختیار دارد كه درآمد حاصل از آنها از مخارج سالش كمتر است و تأمین نیازهای او را نمی کند، فقیر محسوب می شود و می توان تنها برای كسری مخارجش از وجوهات شرعیه با رعایت شرایط استحقاق آن به وی پرداخت نمود و لازم نیست ابزار كار یا ملک یا سرمایه مورد احتیاج خود را بفروشد و به مصرف مخارجش برساند بلکه می تواند آنها را برای ادامه کار و کسب درآمد نگهدارد.
۶) فقیری كه می تواند كسب كند و مخارج خود و خانواده اش را تهیه نماید و از روی تنبلی اقدام نمی كند، جایز نیست از وجوهات شرعیه چیزی به وی پرداخت شود.
۷) فقیری كه یاد گرفتن صنعت یا حرفه و هنری که درآمد، برای او مشكل نیست، بنابر احتیاط واجب، نمی تواند با دریافت وجوهات شرعیه، زندگی كند ولی تا وقتی مشغول یاد گرفتن است می توان برای كسری مخارجش از وجوهات شرعیه با رعایت شرایط استحقاق آن به وی پرداخت نمود.
۸) فردی كه تنها می تواند مشغول كسب و كاری شود كه با شأن او منافات دارد و منبع درآمد دیگری هم ندارد، فقیر محسوب می شود همچنین اگر فرد قادر بر صنعت و حرفه است ولی وسایل و ابزار آلات مورد احتیاج آن را ندارد و منبع درآمد دیگری هم ندارد، فقیر است.
۹) كسی كه مشغول تحصیل علم است و به واسطه اشتغال به تحصیل علم، توانایی تأمین مخارج سال خود و خانواده اش را در حد شأن ندارد و اگر تحصیل نكند می تواند برای معاش خود كسب كند و مخارج خویش و خانواده اش را تأمین نماید، چنانچه تحصیل آن علم، واجب عینی باشد، می شود از وجوهات شرعیه به او با رعایت شرایط استحقاق آن به وی پرداخت نمود و در غیر این صورت، نمی توان از وجوهات شرعیه به او داد.
۱۰) كسی كه مشغول تحصیل علم است و می داند چنانچه تحصیل را هم رها نماید، کسب و کاری که بتواند مخارجش را از آن تأمین کند پیدا نمی کند یا باید به شغلی مشغول شود که کسر شأن برای او محسوب می شود یا اگر هم کار یافت می شود وضعیت بدنی و جسمانی او به گونه ای است که کلاًّ از انجام کار عاجز و ناتوان است یا اشتغال به آن کار برای او حَرَجی است یعنی مشقّت فوق العادهای دارد که قابل تحمّل نیست، تا زمانی که وضعیت مذکور باقی است و منبع درآمد دیگری هم ندارد می تواند تحصیل علم را ادامه دهد و فقیر محسوب می شود و جایز است برای كسری مخارجش از وجوهات شرعیه با رعایت شرایط استحقاق آن به وی پرداخت نمود هر چند تحصیل آن علم بر او واجب عینی نباشد.
۱۱) فقیری كه خرج سال خود و خانواده اش را ندارد، اگر خانه ای دارد كه ملک او است و در آن نشسته، یا وسیله سواری دارد، چنانچه در حدّ شأن او بوده و به آنها احتیاج و نیاز داشته باشد (هر چند برای حفظ آبرویش باشد)، لازم نیست آنها را بفروشد و می توان برای كسری مخارجش از وجوهات شرعیه با رعایت شرایط استحقاق آن به وی پرداخت نمود.
همچنین اثاث خانه، فرش، ظرف، لباس تابستانی و زمستانی و سایر مواردی كه به آنها احتیاج دارد نیز همین حكم را دارد و فقیری كه این ها را ندارد، اگر به این ها احتیاج داشته باشد می توان از وجوهات شرعیه با رعایت شرایط استحقاق آن به وی پرداخت نمود.
امّا اگر در نزد فرد اشیای مذكور، بیشتر از مقدار احتیاج او موجود باشد و مقدار زیادی كافی برای برطرف شدن احتیاجات طول سال او باشد فقیر محسوب نمی شود و اگر فرد مذکور خانه یا ماشین یا وسیلهای كه مورد احتیاج است دارد ولی با كم قیمت تر از آن نیز نیازش برآورده می شود و مقدار ما به التفاوتِ قیمت مذكور كافی برای مخارج سال او باشد، در صورتی كه مقدار ما به التفاوت مذکور بحدّ اسراف رسیده و بیشتر از شأن فرد شمرده می شود، فقیر محسوب نمی شود.
۱۲) فردی که وضع درآمدش خوب است و نفقات سال خود و خانوادهاش را بالفعل یا بالقوّه دارا است و در این زمینه دچار کمبود و کاستی نیست، چنانچه از زمان قبل مقروض و مدیون باشد فقیر محسوب نمی شود و نمی توان از وجوهات شرعیه ای که در آن فقر معتبر است چیزی به وی پرداخت شود.
بنابراین فرد به مجرّد عاجز بودن از پرداخت بدهیش، فقیر محسوب نمیگردد و صِرْف ناتوانی از پرداخت دینی که سر رسید آن فرا رسیده در صدق عنوان فقیر شرعی بر وی کافی نیست حتّی در فرضی که به جهت فشار طلبكار يا به جهت ديگر پرداخت نكردن بدهی مذکور و تأخیر در ادای آن، برای انسان حَرَجی بوده يا با هتك حيثيّت و آبروی وی همراه باشد و در این فرض نیز نمی توان از وجوهات شرعیه ای که در آن فقر معتبر است چیزی به وی پرداخت نمود.
۱۳) فردی که وضع درآمدش مناسب نیست و نفقات سال خود و خانوادهاش را بالفعل یا بالقوّه ندارد و علاوه بر آن بدهی و قرض هم دارد و در این زمینه دچار کمبود و کاستی است، فقیر محسوب می شود لکن تنها می توان به اندازه کسری مخارج سالِ مربوط به نفقات وی و کسانی که واجب النفقه او محسوب میشوند مثل خانوادهاش بدون لحاظ بدهی و قرضش، از وجوهات شرعیه با رعایت شرایط استحقاق آن به وی پرداخت نمود هر چند وی می تواند مبلغی را که به اندازه کسری مخارج سال مربوط به نفقات خود و خانوادهاش بدون لحاظ دینش دریافت کرده است، برای ادای بدهی و قرضش مصرف نماید سپس چنانچه باز هم برای تأمین مخارج و نفقات سال خود و خانوادهاش محتاج باشد می توان تنها به اندازه کسری مخارج سالش بدون لحاظ بدهی و قرضش از وجوهات شرعیه با دارا بودن سایر شرایط آن به وی پرداخت نمود. [۱]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] العروة الوثقی، ج3، کتاب الزکاة، اصناف المستحقین للزکاة، ص198 تا 201، الاول و الثانی، قبل از م1 و م 1 تا م8 / منهاج الصالحین، ج1، کتاب الزکات، المقصد الثالث: اصناف المستحقین و اوصافهم، المبحث الاول: اصنافهم، ص341 و 342، قبل از م1134 و م 1134 تا م1138 / توضیح المسائل جامع، ج1، ص702 تا 706، م2446 تا م2458 / استفتائات آیت الله سیستانی، ج1، ص103، س143 /