۹ دی ، روز بصیرت ” به مناسبت ۹ دی، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت “
از رسول مکرم اسلام «صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم» نقل شده که فرمودند:
… وَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه … (۱)
لازم است بر عاقل که اوضاع و احوال زمان خود را بشناسد و موقعیت خود را درک نماید و زبان را از بیهوده گویی حفظ کند.
توضیح:
از جمله کلماتی که رسول اکرم(صلّیاللّهعلیه وآله وسلم) از صحف ابراهیم برای جناب ابوذر نقل میکنند، یکی این است که خردمند باید:
۱ـ بصیراً بزمانه: زمان خودش را بشناسد. زمانه با حوادثی که دارد، دوستیها، دشمنیها، نفعها و ضررها، تأثیرات أفعال، شبیه یک میدان جنگ است. چالشهای زندگی مثل چالشهای یک سرباز یا یک افسر در جبهه است، همچنانکه اگر یک رزمنده در جبهه نداند کجاست؟ دشمن کدام طرف است و دوست کدام طرف؟ دشمن چه دارد؟ به هر سلاحی هم که مسلح باشد، فایدهای ندارد، نمیداند مسلسل را کدام طرف نشانه بگیرد؟ آذوقهاش را، آبش را چقدر برای خودش یا دوستانش مصرف کند که معطّل نماند، اینها را نمیداند، باید بشناسد که در کجا قرار دارد تا بتواند تیر را بجا بزند و از تیری که به طرف او میآید، اجتناب کند، آب و آذوقه را به اندازه تقسیم کند که بعد دچار گرسنگی و تشنگی نشود، یک رزمنده در جبهه جنگ، اینطوری است، بعضی از شما در جبهه دفاع مقدّس بودید، اینها را از نزدیک تجربه کردید. زندگی هم عیناً همین طور است. اگر ندانید کجایید؟ در چه شرایطی هستید؟ فرصتها و تهدیدها را نشناسید، نمیتوانید درست زندگی کنید. در روایتی میفرماید: العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس. بعضی از ماها در بُرهههای طولانی بصیرت به زمان نداشتیم، الآن هم بعضیها نمیفهمند در دنیا چه وضعی است؟ ملتفت نیستند. پس عاقل باید اولاً بصیر به زمان خودش باشد.
۲ـ مقبلاً علی شأنه: بعد از بصیرت به زمان، آن چیزی را که وظیفه اوست با همة وجود به آن اقبال کند، رو بیاورد، و به کارهای فرعی و درجه دو نپردازد، بعضی اینطورند، بسیاری از اصولی که محل خدشه، مناقشه خصمانه و مغرضانه دشمنان است، فراموش میکنند، به یک فرع کوچکی میپردازند، مثل یک اصل محکمی روی آن همینطور تکیه میکنند، ملتفت نیستند، آن وظیفه اصلی و مهمّ الآن چیست؟
۳ـ حافظاً للسانه: حافظ زبان باشد، یعنی زبان در کنترل او باشد، مراقب باشد که این لسان در کجا باز میشود و چه میگوید؟ حفظ لسان معنایش این نیست که انسان زبان در کام بکشد و حرف نزند. (۲)
پرسش:
آیا داشتن آگاهی و بصیرت افزایی امر واجب و لازمی است؟
پاسخ:
مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی):
داشتن آگاهی و بصیرت با رعايت همه ضوابط اسلامى و مقررات، برای رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی بجا است. و بصیرت افزایی با رعایت حدود شرعی امر مطلوبی است. (۳)
آیت اللّه العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی):
به طور کلی لزوم یا عدم لزوم افعال، تابع صدق یا عدم صدق یکی از عناوین واجبه است. (۴)
آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی):
لازم است در حد خود دارای بصیرت باشد و از علمای بزرگ و والا تبعیت نماید و بصیرت یعنی رسیدن به مرحله ای از علم و ایمان که قدرت و توانایی تشخیص حق از باطل را به انسان بدهد. (۵)
برای مطالعه بیشتر در این زمینه اینجا را کلیک نمایید.
در ذیل به چند حدیث در باب “بصیرت” اشاره می کنیم:
حدیث اول:
در روایتی از حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله و سلامه علیه) نقل است که فرمودند:
اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِسُ. (۶)
آن کس که به زمان خویش دانا و آشنا باشد، شبهات به او هجوم نمی آورند.
حدیث دوم:
در روایتی از وجود نازنین مولایمان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (صلوات الله و سلامه علیه) نقل است که فرمودند:
لا یحمِلُ هذَا العَلَمَ إلاّ أهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر وَ العِلم بِمَواقع الحَقِّ. (۷)
این پرچم امامت و رهبری و قبول آن را جز افراد با بصیرت و آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق به دوش نمی کشند.
حدیث سوم:
در روايتی از پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمودند:
لاتکرهوا الفتنه فی آخرالزمان فإنّها تُبيرُ المنافقين. (۸)
از فتنه و آزمايش در آخرالزمان نگران نباشيد؛ چرا که موجب نابودی منافقان خواهد شد.
در ذیل به فرمایشاتی از مقام معظم رهبری (مدّ ظله العالی) در باب “بصیرت” اشاره می کنیم:
۱) آنچه مهم است، این است که عالم دین و روحانی- به اصطلاح رائج- وظیفۀ خودش را در هر برههای از زمان تشخیص بدهد. اگر وظیفه تشخیص داده نشد، علم و تقوا به جا مصرف نمیشود. مثل این است که انسان پول زیادی دارد، اما خبر از بیماری فرزندش ندارد! اگر میدانست که این بچه بیمار است و احتیاج به معالجه دارد، پول هم که در جیبش بود، معالجه میکرد. وقتی نمیداند، از این بیماری مطلع نیست، یا او را از دست میدهد یا بیماریِ او تشدید میشود، در حالی که امکان معالجه و درمان هم داشت. اگر علم داشته باشیم، تقوا هم داشته باشیم، حتی شجاعت هم داشته باشیم، اما ندانیم وظیفه چیست، ندانیم موقعیت کدام است، ندانیم امروز مطالبۀ دین از ما در عرصۀ اجتماع چیست؛ آن علم و تقوا و شجاعت و بقیۀ خصوصیاتِ مثبت اثر خودش را نمیبخشد، کارکرد لازم را نخواهد داشت. این بصیرتی که ما مرتّب تکرار میکنیم، بعضیها هم به شدّت اوقاتشان تلخ میشود که چرا فلانی دائم میگوید: بصیرت بصیرت! یکی از مصادیقِ مهم بصیرت، همین است که انسان بداند امروز چه نیازی در جامعه وجود دارد. ما میلیونها جوان داریم، جوان در معرض فراگیری است! تا چه چیز به او داده بشود. گفت: من که لوحِ سادهام، هر نقش را آمادهام؛ همۀ نقشها را میشود بر روی این لوحِ ساده کشید. چه کسی مبادرت کند، دستِ پیش را بگیرد، جلوتر حرکت بکند، یا متوجه بشود که بر این لوحِ ساده، نقشِ نامیمونی و غلطی کشیده شده است، برود آن را تصحیح کند؟ اینها همهاش بصیرت لازم دارد. بدانیم نیازهای جامعۀ امروز را. امروز دشمنان ما پولهای گزافی خرج میکنند! این، تحلیل نیست، اطلاع است، میدانیم پول خرج میکنند برای اینکه بتوانند ذهن جوان مسلمان مؤمن ایرانی را منحرف کنند، از چه؟ از اصلِ دین! نه فقط از نظام جمهوری اسلامی و از ولایت فقیه یا امثال اینها؛ بلکه از تعبّد به دین، از مسألۀ تشیّع. دائم شبهه خلق میکنند! کسانی در داخل هستند که ابزارِ آنها میشوند آنها از بیرون خط میدهند، عنوان و سوژه معین و پخش میکنند، میگویند: اینها را ترویج کنید. امروز فضای مجازی یک فضای بیپایانی است، از همه طرفش میشود حرکت کرد. دیگر مثل سابق نیست که برای بیان یک مطلبی ناچار باشید روی کاغذ بنویسید، از آن صد یا دویست نسخه تصویربرداری کنید. اینطور نیست، هر یک نفری که بتواند با رایانه کار بکند، یک رسانه است. مینشینند، شبهات را پخش میکنند، جوانهای مؤمن و سالم را گمراه میکنند! اینها را باید شناخت. چه کسی بایستی وسط میدان سینه سپر کند و از گمراهی جوانان مانع بشود، مانع بشود از اقدام دشمن برای انحراف ذهن جوانها؟ این کار به عهدۀ کیست؟ جامعۀ علمی و مذهبی، یعنی روحانیت، اولین و مهمترین وظیفهاش این است. حوزههای علمیه باید این قابلیتها را در خودشان فراهم بکنند، قابلیتِ مواجه شدن با این لشگرِ عظیمِ دشمن که به سمت ایمان مردم و اعتقادات مردم، به سمت سلامتِ نفس و عفّت جوانان سرازیر میشود… (۹)
۲) و مُضِلّاتُ الفِتَن، فتنههای گمراهکننده. گاهی یک فتنهای مثل فتنۀ سال ۸۸ پیش میآید، این آقا راه را گم میکند! فتنه به معنای غبارآلودگی است، فضا غبارآلوده است. این آدمی که تا الآن درست حرکت میکرد، فتنه که شد، سرش گیج میرود، دُور خودش میچرخد، نمیداند باید چکار کند! این هم یکی از آنهاست. راهش این است که طوری در فتنه رفتار کنیم که بصیرتِ ما، فضای تاریک و مبهم را برای ما به فضای روشن تبدیل کند، بفهمیم قضیه چیست. اگر یک نفری در برابر ما ایستاده و یک حرکتی انجام میدهد، پشتِ صحنه را بشناسیم، بفهمیم؛ اینها بصیرت لازم دارد. بصیرت موجب میشود که انسان در فتنه، دچار ضلالت و گمراهی نشود. مراقب فتنهها باید بود. (۱۰)
۳) أبصَر عبداللهُ بنِ عمر رَجلَین یَختَصمان فی رأسِ عَمّار. «فی رأس عمّار» یا به معنای این است که برای بریدن سرِ مبارک جناب عمّار، اینها بحث میکردند، یا بالای سرِ پیکر شهیدِ عمّار بحث میکردند، یا دربارۀ عمّار بحث میکردند؛ احتمال همۀ اینها هست. یَقول هذا: أنا قتلتُه. یکی از اینها میگوید: من عمّار را به قتل رساندم. و یقول هذا: أنا قتلَتُه. آن یکی هم میگوید: نخیر، بنده ایشان را به قتل رساندم. تفاخر میکنند! فقال ابنُ عمر، عبدلله بن عمر گفت: یَختَصمان أیّهما یَدخل النّارَ اوّلاً. گفت: این بیچارهها دارند دعوا میکنند که کدامشان زودتر وارد جهنّم بشوند! ثمّ قال: سمعتُ رسولَ الله«صلیاللهعلیهوآله» یقول: قاتِلُه و سالِبُه فی النّار، شنیدم از پیغمبر که فرمود: کشندۀ عمّار و سالب، سالب یعنی کسی که لباسهای او را یا زرهِ او را از تنش بیرون بیاورد؛ وقتی که کسی را در میدان جنگ میکشتند، یکی از کارها این بود که زرهِ او را، کلاهخود او را، لباس او را از تنش میکَندند به عنوان غنیمت میبردند! پیغمبر فرمود: هم قاتلِ عمّار در آتش است، هم سالبِ عمّار، کسی که سلب کند، لباس و زره او را بکَنَد. فَبَلغ ذلک معاویة، این حرف از قول عبدالله بن عمر که مردِ معروف و چهرۀ شاخصی در اسلام بود، به گوش معاویه رسید. فقال: ما نحن قَتلنا، ما عمّار را نکشتیم. و إنّما قتَلَه مَن جاء به، قاتل عمّار آن کسی است که او را به میدان جنگ آورد، یعنی امیرالمؤمنین! او، قاتل عمّار است، او را به کشتن داد. قال الشیخ ابوجعفر ابنُ بابویه، جناب صدوق بعد از این روایت میفرماید: بنا بر این حرف معاویه، علی هذا یکونَ النبیُّ«صلیاللهعلیهوآله» قاتَلَ حمزة. اگر این منطقِ سخیفِ جناب معاویه درست باشد، قاتل حمزه هم پیغمبر است نه وحشی که او را کشت! چون پیغمبر حمزه را به جنگ آورد. و قاتِلُ الشهداءِ مَعه، پیغمبر، قاتلِ همۀ آن شهدائی است که در جنگ احد و جنگهای دیگر به شهادت رسیدند. لأنّه هو الذی جاء بهم، پیغمبر اینها را به جنگ آورد. استدلالهای عوامگولبزن، از اوّلِ تاریخ اسلام و از قبل از آن هم همیشه وجود داشته. حرفهایی که عوام مردم را قانع میکند در حالیکه سخیف و باطل است، ناحق است. یقیناً همان وقتی که معاویه این حرف را زد، یک عدهای تحت تأثیر قرار گرفتند، گفتند: بله دیگر، چرا علی بن ابیطالب عمّار را به جنگ آورد که کشته بشود؟! پس قاتلش، اوست. امروز شما میبینید در رسانههای دنیا و رسانههای استکبار، پر است از اینطور استدلالها! چه کسی میفهمد اینها باطل است؟ آن کسی که بصیرت داشته باشد. وقتی ما میگوییم بصیرت، یعنی تعمّق در مسائل، مطالب، فهمیدنِ حرف، استدلالِ باطل را برطرف کردن. این جنگِ روانی که گفته میشود، همین است دیگر. یک استدلالی را از آنطرف دنیا، رئیس جمهور آمریکا در مقابل دوستانش یا مخالفینش، رقبایش میکند؛ اینجا میبینید همان استدلال را یکی تکرار میکند! این، همان کاری است که در آن زمان انجام دادند. یک کسی مثل شیخ صدوق لازم است که به دهانِ اینها بزند، بگوید: نه آقا! این استدلال، استدلال غلطی است. (۱۱)
دریافت فایل با کیفیت:
منابع:
(۱) الخصال، ج۲، ص ۵۲۵، ح۱۳ / الأمالي (للطوسي)، ص۵۴۰، (۱۹) مجلس يوم الجمعة الرابع من المحرم سنة سبع و خمسين و أربعمائة / مكارم الأخلاق، ص۴۷۲، الفصل الخامس في وصية رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لأبي ذر الغفاري (رضی الله عنه) / ارشاد القلوب الی الصواب، ج۱، ص۱۴۰
(۲) دروس خارج فقه مقام معظم رهبری، درس ۱/۱۶۰، المسألة الخامسة: التُّطفیف، جلسه ۱۶۰، ۱۳۸۶/۱/۲۶، ذیل حدیث اخلاقی
(۳) استفتاء از مقام معظم رهبری، سؤالات شماره: ۶۳۶۸۶۷ و ۶۷۴۲۱۳
(۴) مرکز پاسخ به سؤالات شرعی آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی، سؤال شماره ۱۰۷۶۱۳
(۵) مرکز پاسخگویی به سؤالات دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی، کد رهگیری: ۱۴۰۱۰۹۲۹۰۰۹۱
(۶) تحف العقول، ص۳۵۶
(۷) بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۲۴۸
(۸) میزان الحکمه، ح ۱۵۷۴۸
(۹) دروس خارج فقه، درس ۱۵۹، الشرط الخامس، جلسه ۱۵۹، سه شنبه ۱۳۹۵/۶/۱۶
(۱۰) دروس خارج فقه، درس ۲۹۰، جلسه ۲۹۰، ۱۳۹۶/۱۲/۱۵
(۱۱) دروس خارج فقه، درس ۱۳۷، الشرط الخامس، جلسه ۱۳۷، دوشنبه ۱۳۹۵/۱/۱۶، ذیل حدیث.