داستان های فقه آموز

ماجراهای فقه‌آموز (قسمت ۵۷)

داستان فقهی: لمس نور

در مدرسه‌ای مخصوص روشندلان، پسری به نام «محمدامین» هر روز ساعتی را در کتابخانه می‌گذراند.
او تازه قرآن به خط بریل را یاد گرفته بود؛ کتابی ضخیم با نقطه‌های برجسته که با سرِانگشتانش آن را می‌خواند و هر آیه‌اش را در دل زمزمه می‌کرد.

روزی از استادش پرسید:
«آقا اجازه؟! آیا باید برای لمس قرآن بریل وضو داشته باشم؟ من که حروفش را نمی‌بینم، فقط نقاط را لمس می‌کنم.»

استاد لبخند زد و گفت:
«پرسش زیبایی است. بدان، نور قرآن فقط در حروف و جوهر نیست؛ بلکه در دل کسی است که آن را می‌خواند.
اما از نگاه فقهی، باید ببینیم نظر مرجع تقلیدمون امام خامنه‌ای چی هست؟!
استاد در بخش کتابخانه‌ی سایت لیدر، وارد کتاب أجوبة الأستفتائات شد و پاسخِ سؤال ۱۵۱ را مشاهده کرد:
اگر نقاط برجسته “علامت حروف” هستند، حکم آن حروف را ندارند؛ ولی اگر در نظر عرفِ آگاه به‌عنوان خط محسوب شوند، در مس آن‌ها رعایت احتیاط لازم است.

محمدامین لحظه‌ای سکوت کرد. سپس گفت:
«استاد، من شاید نور را نبینم، ولی می‌خواهم وقتی آیه‌ای را می‌خوانم، دستانم مانند قلبم نیز روشن باشند.»

استاد به چهره‌ی آرام او نگریست و زیر لب گفت:
«ز تأثیر دل بیدار، چشم تر شود بینا
که ماه از نور خورشید بلند اختر شود بینا»

_________________

۱۵ اکتبر _ روز جهانی عصای سفید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا