مناسبات ملّیمناسبت هانوروز

حدیث معلّی بن خنیس پیرامون عید نوروز و بررسی روایت

منقول است که معلّی بن خنیس گويد:

خدمت امام صادق (علیه‌السلام) در روز نوروز رسيدم.

حضرت فرمودند: آیا میدانی امروز چه روزی است؟

گفتم: فدایت شوم روزی است که مردم عجم (غیرعرب) آن را بزرگ می‌شمارند و به همدیگر هدیه می‌دهند.
امام (علیه‌السلام) فرمود: سوگند به خانه عتیق[۱] خداوند (کعبه) کـه در مکّـه اسـت ایـن بزرگداشت و هدیه‌دادن‌ها به علّت امری است باستانی کـه آن را بـرای تـو بـازگو می‌کنم تا کاملاً آشنا شوی.
معلّی گوید: گفتم: ای آقای من آموختن آن از شما نزدم محبوب‌تر از زنـده شـدن مردگانم و مرگ دشمنانم می‌باشد.
سپس حضرت (علیه‌السلام) فرمود: ای معلّی، همانا روز نوروز روزی اسـت کـه خداونـد از بندگانش پیمان و تعهد گرفت که او را بپرسـتند و هیچ‌چیز را شـریک او قـرار ندهند و ایمان به رسولان و حجت‌های او و امامان و پیشوایان دین بیاورند و آن روزی است که نخستین‌بار خورشید طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و آن روزی است که گل‌ها و شکوفه‌های زمین آفریده شده است و آن روزی است که کشتی نوح پیامبر (علی نبیّنا وآله وعلیه‌السلام) بر کوه جودی پهلو گرفت. نوروز روزی است که خداوند گروهی را که هزاران نفر بودند و از خانه‌های خـود از ترس مرگ فرار کردند و (در بیابان) مردند، دوباره زنده کرد[۲].
و نوروز روزی است كه اولین‌بار جبرئیل در آن روز بر پیامبر (صلی‌الله علیه وآله و سلم) نازل شد. (روز مبعث)
و آن روزی است كه پیامبر (صلی‌الله علیه وآله و سلم)، علی (علیه‌السلام) را بر دوش خود بلند کرد تـا توانسـت بت‌های قریش را از فراز بیت‌الحرام (کعبه) به زیر افکند و بشكند.
هم چنین روزی است كه حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) بت‌های نمرودیان را شكست.
و نوروز روزی است كه پیامبر (صلی‌الله علیه وآله و سلم) اصحاب خود را امر کـرد تـا بـر خلافـت و امیرالمؤمنین بودن علی (علیه‌السلام) بیعت کنند. (روز غدیر) و آن روزی است که پیامبر (صلی‌الله علیه وآله و سلم) امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به‌سوی جـنّ (وادی جن) فرستاد تا از آنان برای او بیعت گیرد و آن روزی است که با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) برای بار دوم بیعت شد و آن روزی است که علی (علیه‌السلام) بر خـوارج نهـروان ظفـر یافـت و سـرکرده آنـان ذوالثدیه را کشت و نوروز روزی است که قائم مـا (عجل‌الله تعـالی فرجـه الشریف) و والیـان امـر، ظـاهر گردند[۳] و آن روزی اســت كـه قــائم مـا (عجل‌الله تعـالی فرجـه الشریف) بـر دجــّال یيـروز گــردد و او را در ميدان كناسـه كوفـه [۴] به دار آويزد.
و روز نوروزی نيست مگر اينكه ما توقّع فرج را در آن داريم زيرا آن از روزهای مـا و شيعيان ماست. مردمان عجم احترام آن را نگه داشتند و شما آن را ضايع كرديد[۵].

 

نوروز از زبان امام کاظم (علیه السلام)

ابن شهرآشوب در کتاب مناقب گويد:

حکایت شده است که منصور دوانیقی بـه امام کاظم (علیه‌السلام) پیشنهاد کرد: در مراسم نوروزی جلوس فرماید که به نماینـدگی از منصور فرمانداران و فرماندهان به وی تهنیت‌گویند و هدایا را از آنان تحویل گيرد.

امام (علیه‌السلام) فرمود: من اخباری را که از جـدّم رسـول خـدا (صلی‌الله علیـه وآلـه و سلم) رسـیده اسـت تفتیش و بررسی کردم و خبری از چنین عیدی نيافتم.
و این عید، شیوه فرس[۶] است و اسلام، آن را محو و نابود کرد و پناه می‌برم بـه خداوند متعال از اینکه زنده کنم آنچه را که اسلام محو کرده است[۷].
پس منصور گفت: هرچند این عید مذهبی نیست؛ اما فقط به‌منظور لشـکرداری و تقویت روحیه احترام لشکریان (که اکثراً فارس ایرانی می‌باشند) برگزار می‌کنیم و من تو را به خدای عظیم سوگند می‌دهم که در این مراسـم شـرکت کنـی و آن را اداره کنی. امام (علیه‌السلام) نیز به آن دستور و فرمان عمل کرد و جلوس فرمود.
امیران و لشکریان خدمت امام موسی‌بن‌جعفر(علیه‌السلام) مشـرّف می‌شدند، تبریـک می‌گفتند و هدایا و تحفه‌هایشان را تقدیم می‌کردند.
منصور شخصی را گماشته بود تا فهرست هدایا را بنویسد. آخرین نفر پیرمردی بود، او عرض کرد:
ای پسر رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله و سلم) من مرد فقیری هستم، مالی نداشتم برای شما هدیه آورم، ولی جـدّم در مرثیه جدّ شما حسین بن علی (علیه‌السلام) سه بیت رثـاء گفتـه است همان را تحفه آورده‌ام و آن سه بیت این است:
عَجُبتُ لِمَصقُولٍ عَلَاكَ فرِنْدُهُ                                         يوم الْهِيـَاجِ و قَد عـلَاكَ غُـبـار
و لِاَسهُمٍ نَفَذَتْكَ دونَ حرَائِـر                                          يَدعـونَ جَـدّكَ و الدُمـُوعُ غَزَار
اَلاّ تَقَضْقَضَتِ السهامُ و عاقَها                                       عنْ جِسمِكَ الإجلَالُ والإکْبار[۸]
حضرت (علیه‌السلام) فرمودند: هدیه تو را قبول کردم؛ بنشین بارک الله فیک.
رو به خادمی كه منصور گماشته بود فرمودند: برو نزد منصور و او را خبرده کـه بـا این مقدار مال جمع شده چه باید کرد.
خادم رفت‌وبرگشت. گفت: منصور گویـد: همـه را بـه شـما بخشـیدم؛ هـر چـه می‌خواهید با آن انجام دهيد.

امام (علیه‌السلام) به آن پیرمرد فرمودند: این مال‌ها را بـردار، همه این اموال را به تو بخشیدم[۹].

 

نگاهی به این دو روايت

هرچند این دو حدیث به‌صورت ظـاهر، متعـارض و متنـاقض می‌باشند امـا بـا مختصر توجه و دقّت، احتمالاً تضادی باقی نماند زیرا روایـت مـدح ازهرجهت قابل خدشه و ایراد است:

خدشه و ایراد اول

۱) سند: زیرا نه از كتاب معتبری نقل شده و نه از مؤلّف مـورد اعتمـاد و نـه افـراد واسطه شناخته شده‌اند و معلّی بن خنیس [۱۰] نیز عـدالت و وثـاقتش ثابـت و مسـلّم نيست.

خدشه و ایراد دوم

۲) متن: جملات حدیث معلّی گویای این نیست که آن جریانات پرخیروبرکت و با قداست در روز نوروز اتفاق افتاده است تا موجب امتیازات مثبت روز نـوروز شـود.
زیرا امام (علیه‌السلام) چنین نفرمود: در نوروز کشتی نوح به ساحل نشست یا در روز نوروز ابراهیم (علیه‌السلام) وعلی (علیه‌السلام) بت‌شکنی کردند بلکه چنین فرمودند: نوروز روزی است که کشتی به ساحل نشست یا بت‌شکنی انجام شد یا چنین‌ وچنان شد و به‌ وضوح فرق است بین جمله: نوروز روزی است که جریـان غـدیر در آن اتفـاق افتاد و جمله: جریان غدیر در روز نوروز اتفاق افتاد.
جمله نخست به‌خوبی گویای این است: روزی را کـه جریـان غـدیر در آن اتفـاق افتاد باید نوروز نامید و گفته امام (علیه‌السلام) همین است نه جمله دوم.
اگر آنچه گفتیم تا اینجا درست باشد، منظور امام (علیه‌السلام) این است که اگـر بخواهیـد روز نوروز داشته باشید روزی که کشتی نوح به ساحل نشست نوروز بدانيد.
روزهایی را كه ابراهیم (علیه‌السلام) وعلی (علیه‌السلام) بت شکستند و بـرای امیرالمـؤمنین (علیه‌السلام) بیعت گرفتند نوروز بدانيد.
خلاصه نظر امام (عليه السلام) ظاهراً این باشد کـه در فرهنـگ و تمـدن اسـلامی معیـار و محور نوروز شدن و عید گرفتن، امتیازات آسمانی و خداپسندانه است.
ربنَا أنْزِلْ علَینَا مائدةً منَ السماء تَکُونُ لَنَا عیداً لأوّلِنَا و آخِرِنَا[۱۱].
مانند عید قربان و غدیر و بت‌شکنی و هـر نـوع اقـدام ایثارگرانـه و جهـادی، نـه کارهای مادی و هوسانه و زمینی و مردمی مانند تاج‌گذاری و تخت‌نشین…
پس در حقیقت (روایت)، ظهورِ جدّی در تأیید نوروز باسـتانی رایـج قبـل از اسـلام ندارد؛ ضمن اینکه امام صادق (علیه‌السلام) می‌خواهد به این وسیله روزهایی را معرفی کند و رواج دهد که دارای امتیاز آسمانی مذهبی می‌باشند.
و شاهد صدق این گفتار، جمله آخرین این حدیث اسـت، آنجـا کـه می‌فرماید:
مردمان عجم آن را نگه داشتند و شما آن را ضایع کردید یعنی آنان روزهایی را کـه با معیارهای فرهنگی خود ممتاز است حفظ کردند و آن خاطره‌ها را نگه داشـتند، و اما شما روزهای ممتاز مذهبی و دینی خود را مانند بت‌شکنی‌ها و بیعت گیری‌ها نه حفظ کردید و نه نگه داشتيد.
و شاهد دوم: خلقت خورشید در روز نوروز است زیرا قبل از خلقـت خورشـید روزی نبود که نوروز باشد. پس نمی‌توان گفت: خورشـید در روز نـوروز خلقـت یافـت و خلقت خورشید یکی از امتیازات روز نوروز است. اما می‌توان گفـت: روز خلقـت خورشید نوروز است.

خواندن  نيّت ادا یا قضا در صورت‌باز شدن خورشید و یا ماه

خدشه و ایراد سوم

۳) واقع‌گرایی روایت منقول از امام صادق (علیه‌السلام)

اگر برداشت و استظهار پیشین از روایت را نپذیریم، تقيّه بودن این روایت قویاً محتمل است. زیرا احتمال تقيّه در هر روايت گر چه خلاف اصول و ضوابط است اما در صورت تعارض و تضـاد روایـات، پناه‌بردن به این شیوه ضروری است.
و در مورد نوروز روایت معلّی (اگر دلالتش بر مدح، تمام باشد) موافق با نظر مخـالفین ائمه (علیهم‌السلام) است. زیرا در زمان بنی‌عباس فرهنگ ایران و ایرانیان، حـاکم و رایـج در نظام اسلامی آن روز بود و برگزاری مراسم جشن نوروزی و تقدیم هـدایا رسـماً مورد تأیید و حمایت دولت مردان بود.
و با مذمّتی كه در کتاب مناقب از امام کاظم (علیه‌السلام) درباره نوروز وارد شده به‌ ناچار روایت مدح (بر فرض ظهور در مدح) محمول بر تقیّه است.

 

خدشه و ایراد چهارم

۴) محتوا و مضمون روایت معلّی قابل‌قبول نيست: زیرا نمی توان باور كـرد کـلّ جریانات مذکور در روایت معلّی همگی در روز اول بهـار یـا در روزی کـه یکـی از شاهنشاهان ایران‌زمین به تخت و تاج رسیده و خلاصه در روز اول سـال فـرس و ایرانیان اتفاق افتاده باشند.
و به گفته علامه مجلسی (رضوان‌الله تعالی علیـه):

آنچه گفته می‌شود: روز غدیر و قتـل عثمـان در روز نوروز، اتفاق افتاد بهترین دلیل است بر این کـه مـراد از نـوروز، اول بهـار نیست زیرا قطعاً ممکن نیست به فاصله بیست و پنج سال در یک ماه قمـری (مـاه ذی‌الحجه) دوبار اول بهار شود. پس آنان که گویند: نوروز، اول بهـار اسـت و بـه این حدیث (حدیث معلّـی) استدلال کنند در حقیقت آنچه را که دلیل بطـلان اسـت، دلیل صحّت قرار داده‌اند.
به تعبیر دیگر: نوروز در روایت معلّی به ۲۷ رجب روز مبعـث پیغمبـر (صلی‌الله علیـه وآلـه و سلم) و فتح مکه (۸ هجری، ۲۰ سال بعد از مبعث در ماه رمضان) و غـدیر (۲۳ سـال بعـد از مبعـث سال ۱۰ هجری) و بیعت با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر خلافت (سال ۳۵ هجری مـاه ذی‌حجه) معرّفـی شد درصورتی‌که فواصل این ماه‌های قمری با اول بهار قابل جمع نيست…

 

بررسی روایت امام کاظم (علیه‌السلام)

اما روایت امام كاظم (علیه‌السلام) نه مشکل دلالت و نه مشکل مضمون و محتـوی دارد و نه مشکل موافقت مخالفان اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، بلکه مراسمی را که آنان به نام نـوروز برگزار می‌کردند قابل تأیید ندانست گرچه از ناحیه سـند ضـعیف اسـت و مهم‌تر اینکه روایت بودن آن اصلاً ثابت نیست زیرا ابن شهرآشوب (قدس‌سره) این جریان را به‌صورت حکایت نقل می‌کند و نسبت به هیچ راوی و هیچ کتابی نمی‌دهد…

و احتمالاً دستورنماز و دعا در روز نوروز باهدف عطف توجّه مردم از سرگرمی‌های هرزه و بی‌هدف به سمت‌ وسوی کارهای هدف‌دار و سازنده و خداپسند باشد نـه اینکه خود روز نوروز دارای امتیاز و ویژگی متناسب با رازونیاز و توجّه به خدا باشد
مانند روزهای عرفه و غدیرو شب‌های قدر و نیمه شعبان…[۱۲]

 

منابع:

[۱] عتیق: قدیمی، کُهَن، دیرینه و کعبه را بیت العتیق نامیده‌اند؛ زیرا از قدیم‌الایام مرکز پرستش خداوند متعال بوده است.

[۲] درباره ماجرا این گروه به تفسیر نمونه ج ۲، آیه ۲۴۳ بقره مراجعه نماييد.

[۳] ممکن است مراد از ظاهرشدن والیان امر، رجعت ائمه معصومین (علیهم‌السلام) به دنیا و حکومت آن بزرگواران باشد.

[۴] محله‌ای است از محله‌های کوفه.

[۵] بحارالانوار، ج ۵۹، باب ۲۲، ص ۹۱ و ۹۲.

[۶] ايرانيان.
[۷] فقال علیه‌السلام: إنی قد فتّشت الأخبار عن جدّی رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) فلم أجد لهذا العیـد خبـراً و إنّـه سـنّة للفرس و محاها الاسلام و معاذالله أن یحیی ما محاه الاسلام.

[۸]* تعجب می‌کنم از شمشیر صیقلی شده و جلا داده شده‌ای که در روز نبرد و جنگ تلألؤ و درخشش آن بر فراز جسم تـو بـود،
آن جسمی كه گردوغبار خاک بر او نشسته بود.
*تعجب می‌کنم از تیرهایی که در برابر چشم اهل و خانواده‌ات در جسم تو فرومی‌رفتند درحالی‌که آن بانوان جدّت (صلی‌الله علیـه و آله و سلم) را صدا می‌زدند و اشک‌هایشان ریزان بود.
*چرا آن تیرها شکسته و پراکنده نشدند و چرا بزرگواری و بزرگی، شـرافت و شـوکت و سـروری تـو آن تیرهـا را از اصـابت بـر جسمت باز نداشت و مانع نشد.

[۹] مناقب آل ابی‌طالب ج ۴، ص ۳۴۴ / بحارالانوار، ج ۴۸، ص۱۰۸
[۱۰] شخصیت معلی بن خنیس  در بین علمای رجال محل اختلاف و بحث است. گروهی او را عادل و ثقه می‌شمارند و جمعی دیگر عدالت و وثاقت او را نمی‌پذیرند.

[۱۱] قَالَ عیسی ابنُ مرْیم: اَللّهم ربنَا أنْزِلْ علَینَا مائدةً منَ السماء تَکُونُ لَنَا عیداً لأوّلِنَا و آخرِنَـا و آیـةً منْـک. سوره شریفه مائـدة، آیه ۱۱۴

حضـرت عیسی (علی نبیّنا و آله وعلیه‌السلام) عرض کرد: خداوندا، پروردگار ما غذا و طعامی بر ما از آسمان نازل فرما تا برای اولین و آخرین ما عید باشد و نشانه و معجزه‌ای از طرف تو باشد.

[۱۲] روزنامه کیهان، شماره ۱۸۱۹۵، پنج‌شنبه ۱۳۸۳/۱۲/۲۷ ص۶.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا